ماه رمضان؟

ماه رمضون باشه و تو روزه نباشی.... 

 

ماه رمضون باشه و موقع افطار صدای همیشگی ربنا رو نشنوی... 

 

ماه رمضون باشه و بعد افطار فیلمهای هر ۴ شبکه تلویزیون رو پشت هم نبینی.... 

 

اینم ماه رمضون نشد!! 

 

 

پاورقی:اگر لازم به توضیح است که چرا روزه نیستم به چند پست پایین تر مراجعه شود!

سکوت نکن!

گرچه از بعضی نظرها خیلی با 11قبلت فرق کردی(که خوب هم هست) اما بعضی وقتا همون خاطره ای!

همون خاطره ای که وقتی از دست دوستش(همکلاسیش ,دختر عمه اش...)خیلی ناراحت شد بهش نگفت ولی یک هفته به آدم یخی تبدیل شد که حرف میزد ولی بیتفاوت و سرد...!

حالا یه وقتایی یادت میره وقتی از دوستی عزیزی ناراحت میشی حتما بهش بگی. به جاش ازش فاصله میگیری

او نمیدونه مشکل از کجاست و بدون اینکه بخواد بیشتر ناراحتت میکنه و تو باز سکوت میکنی و ازش بیشتر فاصله میگیری!

سردتر میشی

یادت میره اینطوری خیلی بیشتر طرفت رو ناراحت میکنی

یادت میره حتی اگر دلیل ناراحتیت خیلی بچگانه باشه بهتره بهش بگی تا سکوت کنی.

چند سال بیشتر نیست که یاد گرفتی وقتی از عزیزی ناراحت میشی بهش بگی ...فراموش نکن.

پاورقی بی ربط از نوع خود شیفتگی: اصلا فکر نکنید عکس پسرم رو همین طوری مجانی میگذارم توی وبلاگ!

پاورقی بی ربط از نوع عذر خواهی: وبلاگهای همه دوستان رو میخونم از طریق گوگل خیلی وقتا دلم میخواد نظرم رو یگم براتون کامنت بگذارم ولی مگه فرصت میده این فسقلی!

تیره یا روشن؟

مدتی قبل در یکی از قسمتهای مجموعه در چشم باد که زمانش مربوط به اوایل انقلاب و جنگ بود گذر فیلم به چند دختر بچه دبستانی افتاد!

حالا بگذریم از اینکه اگه دقت میکردی کیف صورتی یکی از بچه ها عکس باربی! داشت.اما بدون دقت هم خیلی ضایع بود.فرم صورتی؟

بعد از گذشت تقریبا 10 سال هنوز از مانتو سورمه ای خوشم نمیاد و بعد از اون 12 سال اجبار! هیچ وقت سورمه ای نپوشیدم!

زمان دبستان ما حتی مغنعه ها هم مشکی یا سورمه ای بود! حداقل در شهر ما اوایل دهه 70 بود که بچه های اول دبستان مغنعه سفید داشتند. در اون گرمای شدید شهر ما ظلم بزرگی بود برای بچه های کوچیک که اون زمان چندان سرویس مدرسه هم رایج نبود. حالا بگذریم از اینکه کثیفی رنگهای تیره دیرتر معلوم میشه و برعکس کچ زود کثیفش میکنه!

گرچه من اون زمان کوچیک بودم اما اجباری بودن جوراب کلفت برای خانم ها در ذهنم مونده

رنگ روشن کفر بود! حتی در دوران راهنمایی و دبیرستان که بعضی مدارس رنگ مانتو ها رو تغییر داده بودند نهایت سبز تیره ارتشی بود یا صورتی چرک! (البته نهایت روشن فکری بود!)

جوراب هم باید حتما تیره و کلفت باشه حتی طرح هم نداشته باشه! (من باشم اجبار میکنم جوراب باید سفید باشه) و واقعا با جوراب رنگ روشن برخورد میشد!

حالا از اجبار چادر مشکی میگذرم چون در خیلی هم شهر ها وجود نداشت.

وقتی دانشجو شدم تازه رئیس دانشگاه عوض شده بود و قوانین خشک قبلی ببرداشته شده بود (از جمله اجبار چادر و اجبار لباس آستین کوتاه برای پسر ها) اما هنوز رنگ مانتو باید تیره میبود (مشکی سورمه ای قهوه ای تیره...) کم کم این اجبار هم برداشته شد و رنگ مانتو آزاد شد! فکر میکنم دوره دکتر وحدت بهترین دوران برای دانشجوهای دانشگاه یزد بود. چه قبل و چه بعد از اون هیچ کدوم از ازادی های طبیعی برای دانشجو ها وجود نداشت.

بحث من الان سر اجبار حجاب نیست اما موندم برای دینی که در اون رنگ چادر نماز تیره مکروهه از کجا این تفکر کفر بودن رنگ روشن به وجود امده!؟ بیشتر به این میماند که این اجبار  رنگ تیره هیچ ربطی به دین ندارد!

پاورقی باربط: حرم امام رضا

پاورقی بی ربط: پسر کوچولوی من هنوز نیومده به نظر نمیرسه اصلا عجله داشته باشه! وبلاگ ها رو از طریق گوگل دنبال میکنم اما نمیدونم چرا فرصت نمیشه خودشون رو باز کنم و نظر بدم!