گاهی...

اینجا  

این وبلاگ برای حرفهای من است. دلتنگی های من 

وقتی مینویسم انگار اون مشکل ازم جدا میشه 

برای همین مینویسم 

تو نمیدانی 

اما اگر ننویسم راحت نمیشوم 

به خاطر تو یادداشتم را حذف میکنم   

 

اما گاهی دلم میخواست هیچ وقت آدرس وبلاگم رو به کسانی که من رو میشناختند نمیدادم 

آنوقت میتوانستم تمام دلتنگی هایم را بنویسم بدون اینکه بازخواست شوم! 

 

تو نمیدانی که نوشتن اینجا چقدر مرا از شر چیزهایی که ناراحتم میکند رها میکند 

 

از دست زبان!

اگر بعضی آدمها نمیتوانستند حرف بزنند دنیا در آرامش بود

اگر بعضی آدمها نمیتوانستند حرف بزنند کشوری در آرامش بود

اگر بعضی آدمها نمیتوانستند حرف بزنند فامیلی در آرامش بود

اگر بعضی آدمها نمی توانستند حرف بزنند خانواده ای در آرامش بود

اگر بعضی آدمها....

زندگی آرام تری داشتیم نه؟

حرفهای من را جدی نگیرید

اما اگر به عمد با حرفتون دیگران رو آزار نمیدید قبل حرف زدن یه لحظه خودتون رو جاش قرار بدید اگر هم به عمد حرفی میزنید تا کسی رو ناراحت کنید که به خدا واگذارتان میکنم. امیدوارم من اشتباه کنم و کنایه ها عمدی نباشد!

باشد من اشتباه میکنم اما یه لحظه خودتون رو جای من قرار بدید ببینید ممکنه این حرف ها ناراحتتان نکند؟!

پاورقی: کسانی که من رو میشناسند میدونند امکان نداره من از حرف و کنایه کسی که دوستش ندارم و برام مهم نیست ناراحت بشم!

به حرف دکتر ها گوش نکنید!!!

قضیه از این قراره که پسر کوچولوی من وقتی دنیا آمد صورت و بدنش جوشهای قرمزی داشت 

بعد فهمیدم که به بعضی چیزا حساسیت داره و وقتی من بخورم جوش میزنه! 

مهمترینش فعلا لبنیات هست که نمیتونم مصرف کنم.به غیر از اون به موادی که طبع گرم دارند هم حساسه مثل خرما کاکائو خربزه... 

دکترش یه متخصص اطفال هست که فوق تخصص کلیه اطفال دارند. و البته فامیل خیلی نزدیک هستند. خود من از وقتی ایشون تخصص گرفتند و توصیه هاشون رو به کار میبندم سالهاست کمتر مریض شدم و دیکه نه انتی بیوتیک مصرف کردم نه پنسلین زدم! این آقای دکتر ما به طب گیاهی خیلی معتقد هستند. در این زمینه خیلی هم مطالعه دارند. 

به توصیه ایشون در اوایل دنیا امدن آرش مطلقا شیرینی نخوردم حتی میوه شیرین هم نمیخوردم.(مثلا انگور ترش یا خربزه بی مزه....) الان هم خیلی کم مصرف میکنم. 

 

خوب شما که میدونید دکتری که به من این توصیه رو کرده آشناست آنهم اینقدر نزدیک. حالا نمیدونید که چقدر برای من مهم هستند و از بچگی چقدر دوستشون داشتم به کنار.

میدونید در اینجا چقدر معروف هستند 

شنیدید مواردی که به خاطر ایشون چه بچه هایی نجات پیدا کردن... 

چطور وقتی من از خوردن بعضی چیزا خودداری میکنم میگید:خیلی به حرف دکترها گوش نکنید!!! 

در این مدت خیلی این حرف رو از زبان افراد مختلف شنیدم! . حرص خوردم! اخه زولبیا بامیه چه خاصیتی داره که من بخورم!؟  

از انجایی که من کلا یکدنده هستم اصرار ها در من اثری ندارد.فقط عصبانیم میکند! 

  

 کلا دقت کردید زیاد این حرف رو میشنویم!" خیلی به حرف دکترها اعتماد نکنید!!"  

من نمیگم مطلقا باید به حرف هر دکتری گوش کرد. اما وقتی دکترت اینقدر مطالعه داشته باشه وقتی همیشه توصیه هاش مفید باشند وقتی مدام بهت دارو شیمیایی نمیده... 

وقتی منی که از زدن پنسیلین و خوردن آنتی بیوتیک بیزار بودم حالا بیشتر از 10 ساله نیازی بهشون پیدا نکردم به نظر شما نباید بی چون و چرا به حرف دکترم گوش بدهم؟!