مجلسی برای بچه ها

تهران اردیبهشت امسال

پگاه دوست داشتنی من: خاله خاطره؟

-جان دلم؟

_خاله خاطره میگم شما تو عروسیتون بچه ها هم هستن؟

_یعنی چی خاله؟

_یعنی تو کارت عروسیتون نمینویسید از آوردن بچه ها خودداری کنید؟!!

تازه یادم افتاد قضیه چیه، طی این مدت خانواده پسر خاله ام (بابای پگاه) به 2 تا عروسی اینطوری دعوت شده بودند و حال بچه ها حسابی گرفته شده بود.

_ نه عزیز دلم، اگه کسی جرات کنه همچین چیزی بگه خودشو توی عروسی راه نمیدیم!

برق چشماش به یادم آورد که خودم هم کوچیک که بودم چقدر عروسی رفتن رو دوست داشتم. نمیدونم این چه رسمیه و دلیلش چیه. اما اگر خودم به اینطور عروسی ها دعوت بشم نمیرم.مجلسی به خاطرش دل یه عالمه بچه بشکنه ارزش رفتن نداره. واقعیت اینه که بیشترین لذت رو بچه ها از عروسی میبرند. شاید من زیادی به بچه ها اهمیت میدم شاید هم دلیل موجهی داره!

اگر کسی میدونه دلیل نیاوردن بچه ها چیه بگه ما هم بدونیم!

پاورقی۱: شما هم برای خانواده شوکای عزیز دعا کنید

پاورقی۲: اگر خدا بخواد داریم میریم سفر برای ما هم دعا کنید

نقش

همه ما در زندگی نقش های زیادی رو باید بازی کنیم!

نقش یک فرزند خوب و گوش به حرف کن!

نقش یک دانش آموز کوشا و درس خوان!

نقش یک دانشجوی فعال و سر به زیر!

نقش یک شهروند خوب و قانون مند!

نقش یک ایرانی وطن پرست!

نقش یک مسلمان (مسیحی یا یهودی یا زردشتی فرقی نمیکنه) با دیانت!

نقش یک پزشک مسئول، یک مهندس کاردان یا یک معلم دلسوز!

نقش عروس یا داماد نجیب یک خانواده جدید!

نقش مادر یا پدر فداکار!

...

بعضی از این نقش ها آنقدر برامون مهم هستن که بازی نمی کنیم بلکه زندگی می کنیم

بعضی از این نقش ها هم برامون بی ارزشند و فقط برای جلب توجه یا منافع یا خوب جلوه کردن بازی میکنیم و هیچ عقیده ای بهش نداریم

اینکه کدوم نقش مهمه برای هر شخص در زندگی متفاوته

گاهی هیچ کس نمیفهمه دارید نقش بازی می کنید یا زندگی میکنید و گاهی هم برعکس

بعضی از این نقش ها گذراست و بعضی پایدار

اما نظر من اینه که هیچ نقشی سخت تر از بازی کردن نقش عروس در یک مجلس عروسی نیست!!

پاورقی1: برای موجه بودن تاخیر در به روز کردن وبلاگ!

پاورقی2: البته موضوع جدید نبوده ها میتونید به این پست مراجعه کنید

پاورقی3: بعد از گذشت 8 روز هیچ چیز مطلقا از اون روز به خاطرم نیست!