شرب العین 13 فروردین88

بعد از عکسهایی در برف و سرما در 12 فروردین

عکسهایی از روستایی به نام شرب العین در استان یزد رو میگذارم گلهای این منطقه در فروردین باز می شوند و همه جای روستا پراکنده است

من عاشق این گل هام و اگه هر سال عید به اینجا سر نزنم اون سال نمیگذره حال چیدن دسته بزرگ گل که بماند 

 

هر کسی کار خودش...

امسال تا حالاش که بارندگی خوب بوده

" اگر آسمان کار خودش را بکند، ما هم کار خودمان را , شما هم کار خودتان را....

کار همه راه می افتد"*

_ عیبش اینه که کاری به خودمان نداریم اما اینکه دیگران چه میکنند از کار ما مهمتره

_ شایدم عیبش اینه در این دنیا کمتر کسی کار خودش رو انجام میده! یا میدونه کارش در این دنیا چیه!؟ 

پاورقی بی ربط: هفته ای است کامپیوتر جان قاطی کرده تا حالا که اینترنت نداشتم حالا که اینترنتش کمی درسته چیزهای دیگه عیب داره...حکایت همان کوزه گر است ...من کوزه گر نیستم خانواده کوزه گرم! دلیل اینکه کم پیدا شدم

 پاورقی 2:* از کتاب شاهدخت سرزمین ابدیت بود 

دره شیر ۱۲ فروردین۸۸

خوب امسال هم 12 رو در کردیم هم 13! در دو جای متفاوت با هوایی متفاوت!

فعلا عکسهای 12 فروردین :

خیلی اتفاقی و بدون برنامه قبلی سر از "دره شیر" در آوردیم

عاشق این جاهایی هستم که اتفاقی کشف میکنیم

شب قبلش یزد حسابی بارون باریده بود و هوا مثل اکثر نقاط ایران خنک بود.

اما قشنگیش به این بود که دره شیر برف باریده بود البته نه خیلی زیاد اما خوب همین برف و بارون اندک هم برای روستایی های استان یزد نعمت است.

نمایی از شیرکوه بلندترین قله استان یزد که از اکثر شهرهای استان مشاهده می شود از دره شیر 

لینک عکس 

با توجه به تابلو هایی که بود اینجا منطقه شکار با مجوز بود.