نقش های زندگی من!

همه ما نقش های زیادی در زندگی بازی میکنیم  

بعضی از این نقش ها رو خودمون انتخاب میکنیم بعضی اجباریه! بعضی را زندگی میکنیم بعضی فقط نقش است 

 اما بعضی نقش ها با پذیرفتن نقش جدید از بین نمیرن چرا بعضی ها اینطور فکر میکنند؟ ساده ترین حالتش وقتیه که ازدواج میکنی نقش فرزند بودنت که از بین نمیره گرچه بعضیا( معمولا خانم ها ببخشید البته ) انتظار دارند همسرشون نقش فرزند بودن خودش رو کلا فراموش کنه و فقط همسر باشه! (گفتم بعضیا نگفتم همه!! برنخوره بهتون)

ولی فقط این نیست خیلی نقشهای دیگه در زندگی هستن که دوستش داریم خودمون انتخابش کردیم ولی همه ازمون انتظار دارن نقش قبلیمون رو فراموش کنیم. ازمون انتظار دارن خودمون رو فراموش کنیم چیزی که قبلا بودیم!  

و این نتیجه اش گاهی جز خسته شدن از نقشی که دوستش داشتیم در پی نداره! 

 

حالا یه چیز دیگه... 

اگه در تمام زندگیتون از وقتی که خودتون رو شناختید همیشه به نقش خاصی فکر میکردید 

و بعد شرایط ( که شاید خودتون ساختید ) باعث بشه نقش دیگه ای رو که هیچ وقت فکرشو نمی کردید بازی کنید میتونید اون نقش جدید رو خوب بازی کنید؟ یا بهتره بگم میتونید نقش جدید رو زندگی کنید؟ یکی از بزرگترین عیب های من اینه که نمیتونم! 

 

پاورقی بی ربط: میخواهم دوباره بنویسم کمکم کنید! به نوشتن اینجا نیاز دارم!

نظرات 8 + ارسال نظر
سارا یکشنبه 22 خرداد 1390 ساعت 03:50 ب.ظ http://daily61.blogfa.com/

سلام خاطره جون. ما هایی که اهل نوشتنیم مریض می شیم یه مدت ننویسیم! پس بیا بنویس دخترم زیاد زیاد
با پاراگراف اولت کاملا موافقم ولی پاراگراف دوم رو راستش نفهمیدم چی به چی شد! می شه واضح تر بگی یا مثال بزنی؟
برای اینکه بتونی بنویسی همیشه هم بنویسی نباید این قدر محافظه کارانه و در لفافه بنویسی(البته این نظر شخصی منه و شاید درست نباشه!) اگر هم اینجا نوشتن باعث این موضوع می شه می تونی یه جای جدید و با اسم مستعار شروع به نوشتن کنی...کمی راحت تر ...کمی بیشتر
آرش کوچولوی ماهو ببوس. هرچند که ما حسرت به دل دیدن روی ماهش موندیم!

باغبانی علمی یکشنبه 22 خرداد 1390 ساعت 09:26 ب.ظ http://horticulture.persianblog.ir

سلاممممم
ممنون که سر زدی به وب من
آره البته پست های قشنگ هم مثل قبل می زارم ها که اموزشی باشه و جذاب ولی پست های تجاری هم می زارم دیگه
آره نوشتن اونم توی وبلاگ خیلی لازمه من که الان داره می ره توی 9 سال که نمی تونم ترکش کنم هر چند گاهی کم و زیاد نوشتم ولی ....

مینا دوشنبه 23 خرداد 1390 ساعت 07:50 ق.ظ http://minasebt.blogfa.com

سلام خاطره عزیز
خوشحالم که برگشتی و دوباره مینویسی
وای عجب پستی گذاشتی نظر دادن یه کم مشکله
منم نمیتونم درست مثل تو البت بازی میکنم ولی زندگی نه هر کاری کردم نشد که نشد
برای اینکه دوباره بنویسی به خودت فشار نیار هر وقت فرصت شد و بیکار بودی بنویس یا به عبارتی هر وقت دلت کشید

admin دوشنبه 23 خرداد 1390 ساعت 08:26 ق.ظ http://admin-user.blogfa.com

سلام
به نظرم یکی از اون نقشهایی که میشه خودمون واسش تصمیم بگیریم نقش پدر و مادر شدنه که بالطبع وقتی تصمیم گرفتیم خیلی مسائل رو تحت تاثیر قرار میده

یاس سه‌شنبه 24 خرداد 1390 ساعت 12:00 ب.ظ http://yaserazeghi.blogfa.cim

سلام
خیلی خوشحالم چون وبلاگت را باز کردم ودیدم مطلب نوشته ای دلم برات تنگ شده بود دوست قدیمی
منتظر حضور سبزت هستم

مینا شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 08:23 ق.ظ http://minasebt.blogfa.com

سلام خاطره عزیز
عید گذشته مبارک
پست جدید میخوایم یالاااااااااااااااااااا

الی شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 03:34 ب.ظ http://www.eliohamed.blogsky.com

سلام مامان آرش...
به نظر من 90% مواقع نقشایی گیرت میاد که بهش فکر نمیکردی...
ولی وقتی میری توش میفهمی که اینم ازت بر میاد...

الهه دوشنبه 20 تیر 1390 ساعت 07:22 ب.ظ

سلام
تازه وبلاگتون رو دیدم. ولی با خوندن 2 تا تاپیک مشتاق خوندن شدم. خاطره جون به نظرتون گرفتن نقش مادر الزامیه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد