عادی بودن چیست؟!

برنده تنهاست

فعلا قصد ندارم در مورد کتاب بنویسم

قسمتی از کتاب در مورد عادی بودن نوشته

عادی بودن چی است؟

-          سالها اتلاف  وقت در دانشگاه برای بعدش نتوانیم کار پیدا کنیم!

-          کار کردن از صبح تا بعد ازظهر در شغلی که هیچ لذتی به ما نمی دهد برای اینکه آدم بتواند بعد از سی سال بازنشسته بشود

-          درک اینکه قدرت بسیار مهم تر از پول است و پول بسیار مهم تر از شادی.

-          مسخره کردن کسی که به جای پول دنبال شادی ایت.او را فردی بدون جاه طلبی خواندن

-          مقایسه کردن چیزهایی مثل ماشین و خانه و لباس  , و زندگی را در تعامل با انی قیاس ها تعریف کردن به جای آنکه واقعا سعی کند دلیل واقعی زندگی را بفهمد.

-          همیشه حق را به پدر و مادر ها دادن.

-          ازدواج کردن,بچه اوردن؛ ادامه زندگی با هم با اینکه عشق تمام شده ادعای اینکه به خاطر بچه هاست.

-          انتقاد از همه کسانی که میخواهند متفاوت باشند

-          باور کردن تقریبا هر چیزی که چاپ شده است.

-          بستن تکه پارچه ای رنگی به دور گردن که به هیچ دردی نمیخورد اما اسم پرشکوه کروات را دارد

-          هرگز جواب صریح به سوال ها ندادن هرچند مخاطب جوابش را بگیرد

-          داشتن لبخند بر لب وقتی به گریه دارد آدم را میکشد و تحقیر تمام کسانی که احساساتشان را بروز میدهند

-          این اعتقاد که هنر یا به ثروتی می ارزد یا اصلا نمی ارزد

-          همیشه خوار شمردن چیزی که به دست آوردنش دشوار نیست چرا که فداکاری لازم را نمی طلبد و بنابراین کیفیات لازم را ندارد.

-          پیروی از مد با اینکه تمامش مسخره و ناراحت است.

-          اعتقاد به اینکه همه آدمهای مشهور چند تن پول ذخیره دارند.

-          سرمایه گذاری زیاد بر زیبایی خارجی و توجه ناچیز به زیبایی درون.

-          هرچند آدمی عادی است, استفاده از تمام ابزارهای ممکن برای نشان دادن اینکه از تمام انسانهای دیگر بینهایت بالاتر است.

-          هرگز با صدای بلند در رستوران نخندیدن حالا لطیفه هرچقدر هم بامزه باشد.

-          سه وعده در روز غذا خوردن حتی اگر گرسنه نباشد

-          اعقتاد به اینکه دیگران همیشه از همه نظر بهترند: زیباترند تواناترند پولدارترند باهوش ترند.ماجراجویی برای رفتن به فرامرزهای خود خطرناک است بهتر است آدم کاری نکند.

-          ازدواج با اولین کسی که به اویک موقعیت اجتماعی عرضه میکند.عشق بماند برای بعد.

-          همیشه گفتن اینکه"سعی خودم را کردم" هرچند مطلقا سعی نکرده

-          گذاشتن تجربه جالبترین چیزهای زندگی برای موقعی که دیگر نیرویی برای انجام انها ندارد

-          اعتقاد به اینکه اگر آدم خوب و نجیب و محترمی باشد دیگران فکر میکنند او ادم ضعیف آسب پذر و به راحتی قابل کنترل است

-          ....

امیدوارم همه موارد رو بخونید!سرسری ازش نگذرید شاید دلتون بخواد متفاوت باشید و عادی نباشید! 

نمونه های دیگری از عادی بودن سراغ دارید بنویسید.

کاریکلماتور

_ درخت را به اندازه بهار دوست دارم

_شب نمی گذارد چراغ های خاموش همدیگر را ببینند

_برای نام نویسی روی سنگ قبر یک عمر فرصت داریم

_پرنده بدبین برای شکوفه شاداب بهاری همان آوازی را می خواند که برای گل پر پر شده خزانی

_قفس خالی رو به اندازه همه پرندگان دوست دارم

_به عقیده ماهی فاصله بین قطرات باران مرگبار است

_گربه پر توقع انتظار دارد موش به خودش سوس گوجه فرنگی هم بزند

_عمر پاییز صرف پر پر کردن گلها می شود

_قلب سخنگوی زندگی است

_به نگاهم خوش آمدی

_آدم پر توقع سلام نکرده انتظار جواب دارد

_اگر برف میدانس کره خاکی اینقدر کثیف است هنگام فرود آمدن لباس سفید نمی پوشید

_پوست موز انتقام لگد مال شدنش را از طرف میگیرد

_قلبها در سراسر جهان به یک زبان تکلم می کنند

"پرویز شاپور"

از کتاب "طنز آوران امروز ایران"

از شوخی گذشته

دعوت خاطره عزیز به بازی ضرب المثل من رو یاد یه کتاب کوچیک طنز انداخت به نام" از شوخی گذشته"

ضرب المثل نوشتن کار سختی نیست اما یه خاطره در موردش نوشتن سخته...هرچی فکر کردم خاطره خاص قابل تعریفی به ذهنم نرسید.

اما به جاش جملاتی از کتاب فوق رو براتون مینوسیم که روزانه همه ما خاطرات زیادی در رابطه باهاش داریم

1- دو قانون این دفتر:1- همیشه حق با رئیس است.2- وقتی واقعا فکر میکنی رئیس اشتباه میکند و مطمئنی حق با توست به قانون شماره 1 مراجعه کن! (این دو قانون همه جا برقراره حتی در دانشگاه ها!)

2- رمز موفقیت در زندگی: هرچه میدانی به مردم نگو.

3-اگر نمیتوانی قانعشان کنی،گیجشان کن (این سر کلاسها کاربرد زیادی دارد)

4-تواضع نکن، تو آنقدر ها بزرگ نیستی (شکسته نفسی های متکبرانه)

5-هر فرد به بزرگی چیزهایی است که او را خشمگین می سازد.

ادامه مطلب ...