داستان مداد

...

در این مداد پنج خاصیت است که اگر به دستشان بیاوری، تمام عمرت با دنیا به آرامش می رسی.

"خاصیت اول: می توانی کارهای بزرگی کنی، اما نباید هرگز فراموش کنی که دستی وجود دارد که هر حرکت تو را هدایت میکند. اسم این دست خداست، او همیشه باید تو را در مسیر اراده اش حرکت دهد."

"صفت دوم: گاهی باید از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی. این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد. اما آخر کار، نوکش تیز تر می شود. پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی، چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی."

"صفت سوم: مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه، از پاک کن استفاده کنیم. بدان که تصحیح یک کار خطا، کار بدی نیست، در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگه داری، مهم است."

"صفت چهارم: چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست،زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است. پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است."

"و سر انجام، پنجمین خاصیت مداد: همیشه اثری از خود به جا می گذارد. بدان هرکار در زندگی ات میکنی، ردی به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کار میکنی، هشیار باشی و بدانی چه میکنی."

نوشته شده از کتاب: چون رود جاری باش

نویسنده:پائولو کوئلیو

فکر میکنید میشه مشخص کرد کدومش مهم تره؟

پی نوشت: آقای امامی مطالبی رو در تکمیل خاصیت های بالا در کامنت ها نوشتند که حیف بود همه نخوانند با اجازه در ادامه کپی میکنم

این ویژگی هایی که مطرح شد درست اما باید به این نکته ها هم توجه کنیم :
۱- درسته دست خدا باید ما رو  در مسیر اراده اش حرکت بده اما باید مواظب باشیم نفس اماره مون جای دست خدا رو نگیره !
۲- درسته مدادتراش نوک مداد رو تیز می کنه ولی باید اون رو از نوع خوب انتخاب کنیم که از نوع کندش نباشه که نه تنها نوک مداد رو تیز نمی کنه بلکه اصل مدادمون رو هم به هدر می ده !
۳- برخی مدادها جوری می نویسن که امکان پاک کردنشون خیلی سخته و وقتی پاک می شن کاغذ رو از بین می برن و برخی پاک کن ها هم همین حالت رو دارن : یا نوشته رو سیاه می کنن و یا کاغذ رو از بین می برن !
۴- برخی اوقات شکل خارجی مداد هم ممکنه ما رو در نوشتن دچار مشکل کنه !
و ۵- برخی مدادها هستند که گرچه می شه با اونها نوشت ولی کمتر اثری از اونها قابل رویت هست مثل مداد سفیدهای توی جعبه مدادرنگی !

یک، جلوش، تا بی نهایت، صفر ها!

یک، جلوش، تا بی نهایت، صفر ها!

یکی بود

یکی نبود،

غیر از "خدا"،

هیچ چی نبود.

هیچ کی نبود.

خدا تنها بود

خدا مهربان بود

خدا بینا بود

خدا دوستدار زیبایی بود

خدا دوستدار نیکی بود

خدا دوستدار شایستگی بود

خدا از سکوت بدش می آمد

خدا از سکون بدش می آمد

خدا از پوچی بدش می آمد

خدا از نیستی بدش می آمد...

خدا " آفریننده " بود

مگه میشه " نیافریند" ؟

ناگهان ابر های را آفرید

و در فضای نیستی رها کرد

ابرهایی از " ذره " ها

هر ذره:

منظومه ای کوچک، نامش اتم

آفتابی در میان

و پیرامونش ، ستاره ای ، ستاره هایی، پروانه وار در گردش،

(کعبه ای، بر گردش، پرستندگان ، در طواف! از سنگ سیاه تا سنگ سیاه)

...

زندگی پدید آمد،

گیاه ها:

از خزه های کوچک تا درختهای بزرگ،

و حیوان ها:

از میکروب ها تا ماموت ها،

و در آخر، انسان:

بد ها و خوب ها،

بد ها، بدتر از همه بد ها،

خوب ها، خوب تر از همه خوب ها

بد ها مثل شیطان

خوب ها مثل خدا.

....

اولین کتابی که از دکتر شریعتی خواندم (حدود 10 سال پیش) همین کتاب بود. کتابی کوچیک ساده اما بسیار پر معنا

یادش گرامی

توصیه میکنم اگر نخواندید حتما بخوانید مطمئنم خوشتون میاد

معرفی کتاب!

عاطفه جون ازم خواسته بود کتابهایی که علاقه دارم معرفی کنم
البته من بخش
معرفی کتاب در وبلاگم هست کتابهای مختلفی معرفی کردم
در واقع اگر بخوام همه کتابهای مورد علاقه ام رو نام ببرم بیشتر از 1 پست احتیاج داره!!!

از کتابهای دکتر شریعتی: "یک جلوش تا بی نهایت صفر ها" " نیایش" "کویر" " پدر مادر ما متهمیم" و "با مخاطبهای آشنا" رو بیشتر دوست دارم

تمام کتابهای خانم سیمین دانشور : "سووشون" "جزیره سرگردانی" "ساربان سرگردان" "شهری چون بهشت" ...

کتابهای آقای اسماعیل فصیح: "ثریا در اغما" "زمستان" " فرار فروهر" "اسیر زمان" "کشته عشق" ...

"چشمهایش" و "رقص مرگ"  اثر  "بزرگ علوی"

بعضی از آثار محمد علی جمالزاده

تمام اثار "صمد بهرنگی" (ممکنه برای گروه سنی من مناسب نباشه اما از کودکی داستان هاش رو دوست داشتم)

همه آثار " جبران خلیل جبران"

اکثر کتابهای "پائولو کوئلیو" که نمونه هاش رو در بخش معرفی کتاب نوشتم.

اکثر آثار " تولستوی

بعضی از آثار چخوف مخصوصا "شرط بندی"

"اندوه بی پایان" و "مادر"  اثر ماکسیم گورکی ، "قلعه حیوانات" اثر جورج اورول ، "پر" اثر ماتسن، "داغ ننگ" اثر ناتانیل هائورن، "پرنده خارزار " اثر کالین مکالو،

"جان شیفته " اثر رومن رولان،

اکثر آثار سیدنی شلدون مخصوصا: " اگر فردا بیاید" و " سفیر".

و ....
خیلی کتابهای دیگه هم هست شاید وقتی دیگر معرفیشون کردم