خاطرات...

چند وقت پیش در مورد قضیه افتخارات نویسی نوشته بودم

اینها افتخارات من نیست شاید خاطرات این 24 سال زندگی باشه اما دلیل اینکه با وجود کارهای زیادی که داشتم وقت گذاشتم و نوشتم مرور این سال ها بود و ...(دلیل اصلیش رو بعدا میگم)

خواندش از حوصله خارجه برای دل خودم نوشتم و چون خیلی زیاد شد در 2 پست می فرستم تا درس عبرتی باشد برای خودم و گذشتگان و آیندگان!

 

1-بزرگترین افتخار من این بوده که از همون قبل از تولد آنقدر عاقل بودم که نمی خواستم به دنیا بیام و دکترا با زور من رو به این دنیای خاکی و مادی آوردند.

2-در 3 سالگی به لقب "سروان کرکر"(ker ker ) معروف بودم (عمرا براتون توضیح بدم چرا و یعنی چه) البته بعد از دبستان این لقب فراموش شد

3- در 4 سالگی برای نجات جان چند عدد زنبور قرمز از شیشه عسل دچار زنبور گزیدگی حسابی شدم . هنوز هم نفهمیدم چرا اون زنبور ها با اون هیکلشون نفهمیدند من قصد نجاتشون رو دارم. چون هنوز اثرش روی انگشتم باقی مونده من جانباز 1 درصد در راه حمایت از حیوانات محسوب میشم!

4- بعد از اون اتفاق دیگه هیچ زنبور قرمزی جرات نکرد به من نزدیک بشه و این ماموریت به زنبورهای کوچیکتر مانند زنبور زرد و زنبور عسل واگذار شد به همین دلیل تا قبل از 15 سالگی به تعداد زیادی فقره زنبور گزیدگی دچار شدم.

5- اول دبستان به خاطر نمره 19 در درس املا از معدل 20 محروم شدم

6- دوم دبستان معلمم دلش به حالم سوخت و نمره املا رو بهم 20داد تا معدلم 20 شد و این پایان معدل 20 سه ثلث برای من بود

7- اول دبستان یکی از بچه های کلاس که فامیلش گلابگیر بود مامانش رو برای من به مدرسه آورد! دلیلش هم این بود که همیشه بچه های دیگه کلاس رو اذیت می کرد و من باهاش دعوا می کردم البته بعد از اون روز دیگه با هم دعوا نکردیم و همکلاسی های خوبی شدیم

8- یکی دیگه از مهمترین افتخارات اول دبستان من این بود که بعد از واکسن زدن در دفتر مدرسه و اینکه جلو مدیر جیکم در نیومد در حیاط مدرسه درست دم در کلاسمون بیهوش شدم البته اون بار اول بود اما بار بارآخر نبود که به هر دلیل بیهوش شدم.

9- اولین روز مدرسه اول دبستان طاقت نیاوردم و نیم ساعت زودتر از مامانم رفتم مدرسه

10- چهارم و پنجم دبستان در مسابقات علمی مدرسه اول شدم

11-در دبستان تک خوان گروه سرود مدرسه بودم

12- اول راهنمایی اولین و تنها سالی بود که هر روز دیر به مدرسه می رسیدم و اسمم یادداشت میشد . موضوع قابل توجه اینه که راهنمایی محل تحصیلم تا خونمون 3 دقیقه هم فاصله نداشت!! و اون سال تنها سالی بود که انضباط 20 نداشتم

13- اول راهنمایی با اینکه معدلم خیلی آمد پایین اما باز در مسابقات علمی مدرسه در بین 9 تا کلاس اول شدم همه معلم هام شوکه شده بودند!

14- سوم راهنمایی با اینکه نمره ریاضیم در بین 3 تا کلاس جزو نفرات اول بود اما چون هیچ وقت 20 نمیشدم همیشه بعد آمدن نمره ام سر کلاس گریه میکردم! دست آخر هم با کمال پررویی به معلممون گفتم من هیچ وقت دبیرستان رشته ریاضی نمیروم!

خانم حسینی! کجایی ببینی اون بچه لجباز، در دبیرستان که هیچی دانشگاه هم رشته اش ریاضی شد!

15- از کودکی مهارت زیادی در گرفتن انواع جک جونور داشتم مثل قورباقه خرچنگ ملخ....

16-دوم دبیرستان گروه تاتر مون در منطقه سوم شد من در اون تاتر نقش منفی داشتم که تا آخر بازی هم به راه راست هدایت نشد!

17-تا آخر سال پیش دانشگاهی به طرز وحشتناکی قوانین مدرسه رو رعایت میکردم و به اصطلاح بچه مثبت بودم!

18- تا حالا هیچ نوع از بیماری های آبله مرغان،سرخک، مخملک،....نتونسته به من سرایت کنه .

19- هیچ بشری با هیچ نوع وسلیه نقلیه ای جرات نکرده موقع رد شدن از خیابون با من تصادف کنه

20- تا حالا در بیمارستان بستری نشدم به زبان ساده تر تا حالا کارم به بیمارستان نکشیده

....

ادامه در هفته آینده!!

اگر این روزا به دوستان سر نمیزنم بگذارید به بی معرفتیم نگذارید واقعیت اینه که خیلی خیلی کم سراغ اینترنت میام. باشد که در آینده جبران کنم

نماز روزه هاتون قبول . برای منم دعا کنید

خاطره با یک ماه ADSL رایگان

همون طور که قبلا گفتم ADSl رایگانی که پیشگامان قولش رو داده بود وصل شد

قرار بود یک ماه بهم بدن با مصرف 1 G . همین دیروز تموم شد بعد از 20 روز....شاهکار کردم!!

به هر صورت تجربه جالبی بود و الان که دوباره با با کارت وصل اینترنت شدم فکر میکنم چقدر سرعتش پایینه!

زمانی که من رفته بودم برای بستن قرارداد نگفتن که باید کامپیوترم یه کارت شبکه که قیمتش یه خورده زیاده داشته باشه بعد از وصل کردن بهم گفتن...شاید اگر اون موقع میدونستم منصرف میشدم . البته من شانس اوردم که به کمک بابا جانم توانستم برای یه مدت یه کارت شبکه امانت بگیرم و گرنه باز هم منصرف میشدم

اما در این 20 روز به نتایجی رسیدم

این ADSL به درد من نمی خوره یعنی برای مصرف من که به طور عادی بیشتر از 1 ساعت در روز نیست صرف بیشتر با کارت اینترنته .

مفیدترین کاری که انجام دادم در این مدت:1- حدود 80 تا آهنگ MP3 دانلود کردم

2- تونستم از طریق google Talk خیلی راحت با داییم صحبت کنم (داییم ایران نیستن) این یکی رو با اینترنت معمولی امتحان نکرده بودم

3- فقط 3 تا نرم افزار دانلود کردم نمیدونم چرا یادم رفته بود چه نرم افزارهایی می خواستم!

4- رنگ قالبم رو عوض کردم (البته با اینترنت معمولی هم میشه اما اینطوری لازم نبود برای تغییرات اینترنت روقطع کنم

5- آرشیو وبلاگ قبلی ام رو به بلاگ فا منتقل کردم (می خواستم آرشیو این یکی رو هم منتقل کنم که نشد) در واقع به خاطر این بود که اینقدر زود تموم شد.

اما در نهایت تجربه خوبی بود

یاد 5 سال قبل افتادم با یه کامپیوتری که سال ۷۷ خردیه بودیم(اون زمان هنوز پنتیوم در کار نبود) به اینترنت وصل میشدم اشغالی مرتب خط DC شدن های پی در پی با سرعتی که با اینترنت کارتی حالا هم خیلی فرق داره چه برسه به ADSL .

البته این مدت 20 روز یه شباهتی به 5 سال قبل داشت اون موقع من اینترنت مجانی داشتم هر موقع می خواستم وصل میشدم و بیشتر از 2 ساعت در روز پشت اینترنت بودم.

هنگام ورود به حره امام رضا!

زمان: ورود به حرم امام رضا

مکان: بازرسی!

_ خانم شما نمیتونید داخل بشید باید چادرتون رو عوض کنید!

_چرا مگه حجاب من ایرادی داره؟

_ نه اصلا .فقط مانتو رنگ روشن با چادر نازک ...در شأن امام رضا نیست!

_ ولی مانتو من که تنگ نیست

_ باشه ولی اینطوری نمیشه داخل بشید

شانس آوردم که میشد چادرم رو با چادر مامانم عوض کنم .اما بدون اینکه مطلقا از حرف این خانم سر در بیارم.

فکر نمیکنم امام رضا موقع زنده بودنشون برای دیدنشون اینقدر ایراد های عحیب غریب می گرفتند!

 

از تمام دوستان شیرازی ممنونم به خاطر لطفشون. من فقط 2 روز شیراز بودم و نمیتونستم به دوستان سر بزنم

میدونم که وبلاگ جای پیام های شخصی نیست اما گاهی راه دیگه ای وجود نداره ! چون میترسم بهش زنگ بزنم و ایمیلش رو هم ندارم!

پی نوشت: پیام شخصی بعد از خواندن شخص مورد نظر پاک شد