عید از نگاه دیگر!‌ (با فرهنگ ها)

نمیدونم دیشب اخر شب خیابونها رو دیدید یا نه

تکه به تکه لیوان های یکبار مصرف شربت ریخته شده بود

کی امروز صبح _ صبح روز عید _ خیابون ها رو تمیز کرد؟

آیا این درسته!

چرا عید رو برای یک عده تلخ می کنیم؟

چرا وقتی لیوان رو به خیابون پرت میکنیم از خودمون  از فرهنگ خودمون خجالت نمیکشیم؟

چرا ....

عیدتون مبارک!

 

 

حس میکنم وبلاگم دیر باز میشه!

شما هم همین طور فکر میکنید؟ کسی میدونه چرا؟

با بلاگارد هم مشکل پیدا کردم کسی میتونه کمکم کنه؟

بخشید که لینک ها نیست در اولین فرصت درستش میکنم

 

نمیدونستم چی باید بگم!

امروز نمیدونستم چی باید به رزیتا بگم؟

اصلا ایا میشه کسی رو که به خاطر یه تصادف در یک لحظه مادرش رو از دست میده تسلی داد؟

تصادفی که شاید مقصری هم نداشته باشه...

حادثه...سرنوشت....

دوشنبه شنیدم... چون مراسم سوم تموم شده بود امروز با بچه ها رفتیم دیدنش...و از دوشنبه فکر میکردم که چی باید بگم!

چند روزه حالم گرفته ...

با رزیتا از دبیرستان همکلاس بودیم بعد هم در دانشگاه با اختلاف یک سال هم دانشکده ای شدیم...

هفته قبل باهاش صحبت کرده بودم...در فکر مراسم نامزدی دادشش بود...مراسمی که برگزار نشد

امروز باهاش حرف زدم اما نمیدونم چی بهش گفتم! و او با این حالش در فکر مینا بود که مادرش مریضه...و سفارش کرد به مینا چیزی نگم

چقدر دیدن رزیتا شاد و خندان در اون حال سخت بود

خدایا چراغ هیچ خونه ای رو بی موقع خاموش نکن

 

بالاخره تونستم لینک ها رو با بلاگارد به کنار وبلاگم منتقل کنم

در واقع حالا که فکر میکنم اینکه مجبور شدم خودم وقت بگذارم و درستش کنم خیلی بهتر شد

گرچه هنوز بلاگارد یه کم مشکل داره اما حسنش نسبت به بلاگ رولینگ اینه که میشه لینک ها رو دسته بندی کرد.

اگر احتمالا لینکتون رو در دسته اشتباهی گذاشتم یا اینکه لینکتون نیست حتما خبرم کنید تا درستش کنم

در ضمن اگر هر دفعه که آپدیت میکنید پینگ کنید لینکتون بالا قرار میگیره . لینک فرم پینگ را هم در سایتهای محبوب گذاشتم

آخرین دسته لینک ها دوستانی هستند که دیگه نمی نویسند... نمیدونم چرا اما روز به روز به تعدادشون اضافه میشه

البته منم یک بار قصد داشتم که دیگه ننویسم اما محبت دوستانم آنقدر زیاد بود که بعد از 2 ماه دوباره شروع کردم و فقط وبلاگم رو عوض کردم و آمدم اینجا.

راستی وبلاگ جدیدی ساختم که عکسهایی میگیرم رو در اون قرار بدم .اولین سری عکسهایی که پست شد خبرتون میکنم

در آخر اگر بی معرفت شدم به خوبی خودتون ببخشید این چند روز فقط به فکر درست کردن قالبم بودم وقتی هم وصل اینترنت میشدم فقط فکرم همین بود

جالبه که بالاخره ADSL رایگانی که پیشگامان قولش رو داده بود هم وصل شده...برای اطلاع دوستانی که نمیدونند اردیبهشت ماه جشنوازه وبلاگ نویسی برگزار شد که به غیر از سه نفر برتر هر گروه ، 20 نفر برتر هم انتخاب شدند و جایزه شون هم یک ماه ADSL رایگان بود. اگرچه اگر میدونستم قراره اینقدر دردسر داشته باشه دنبالش نمیرفتم...بعدا درباره دردسرش صحبت میکنم