ارزشش رو داره؟!

ـــ وقتی از اولی که دنیا میای تا اخرش باید درد بکشی (چه روحی چه جسمی) برای چی باید زندگی کرد؟! 

 

ـــ اما زندگی زیبایی های زیادی داره مثل عشق مثل دوست داشتن...  

 

ـــ بله! اما فکر میکنی ارزشش رو داره؟!

 

 

نمیدونم شما چی میگید ؟ ارزشش رو نداره؟!

 

نظرات 10 + ارسال نظر
شوکا چهارشنبه 19 آبان 1389 ساعت 11:33 ق.ظ http://hajieh.wordpress.com

نداره!

مینا چهارشنبه 19 آبان 1389 ساعت 04:10 ب.ظ http://minasebt.blogfa.com

سلام خاطره عزیز
دردت بجونم چی شده ؟
تا زنده ایم باید زندگی کنیم و اگه عاشق باشیم ، عاشق خونواده دوستان مردم میهن وووووو زندگی با تمام سختیهاش ارزش داره

خاطره پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 12:25 ق.ظ

آره...
به خودت بگو آره... ارزشش رو داره...
حتی اگه واقعا نداشته باشه...
وقتی انتخاب دیگه ای نیست...
بذار خوب برگذارش کنیم...

مریم پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 12:59 ب.ظ

رز آبی جمعه 21 آبان 1389 ساعت 02:24 ق.ظ

سلام

آره داره ...

admin شنبه 22 آبان 1389 ساعت 07:55 ق.ظ http://admin-user.blogfa.com

سلام
راستش رو بگم
راستش به نظر من وقتی این همه مشکلات اقتصادی و سیاسی هست
حتی وقتی میخوای به معشوقه ات هم عشق بورزی می بینی دایره زندگی اونقدر تنگ شده که به خاطر عشق باعث شدی معشوقه ات هم سختی بکشه و اینجاست که عذاب وجدان سراغت میاد
یعنی حتی نمیشه عاشق بود چونکه به واسطه عشق یکی دیگه رو هم درگیر میکنی و از اونجائیکه غایت عشق وصاله بعد از وصال می بینی که عشق ات به دست انداز اقتصادی رسیده

admin شنبه 22 آبان 1389 ساعت 08:02 ق.ظ http://admin-user.blogfa.com

من معتقدم زندگی اونقدر گند شده که
خودخواهی محضه اگه بخوای یکی دیگه رو هم توی این مصیبت شریک کنی و وارد این دنیاش کنی
با همین طرز فکر تابحال حتی به بچه دار شدن هم فکر نکردم

سارا پنج‌شنبه 27 آبان 1389 ساعت 11:32 ب.ظ http://daily61.blogfa.com/

سوال سختیه! یاد کتاب اوزیانافالاچی افتادم وقتی به کودکی که هرگز زاده نشدش داره خرف می زنه! احتمالا داره تولدت هم با تاخیر مبارک خانمی.

نوید بختیار شنبه 29 آبان 1389 ساعت 08:56 ق.ظ

سلام
در روزگار حسرت بار نوجوانی خاطرم هست که ظریفی از قول
حکیمی گفته که زندگی مجموعه ای ست از دردها و ناملایمات؛ برای انتقام از او باید شادمانه زیست!
اما در دوران کنونی از شکسپیر برایم یادگار ماند که :
شکوه دنیوی همچون موجی است بر روی آب
که هر زمان بر پهنای آن افزوده می شود
و در منتها بزرگی هیچ می گردد
...
حال من ماندم و این اختیار اجباری در زیستن
پایدار باشی و برقرار

دانش یکشنبه 30 آبان 1389 ساعت 07:01 ب.ظ http://pedramdanesh.persianblog.ir/

گذر روزگار رو از ارتباط وبلاگی بنده و شما به خوبی می شه درک کرد

آشنایی در تجرد شما

بعد از چند سال با شادباش های حقیر به مناسبت ازدواج تون

و حالا شادباش به مناسبت مادر شدن تون

نمی شه باور کرد ولی زندگی همینه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد