از شیراز برگشتیم اما آنقدر کوتاه بود که بهم نچسبید! اصلا حالا فکر میکنم شاید هنوز نرفته باشیم! حتی نتونستم دوست جون هام رو ببینم(این یکی از همه بیشتر حالگیری بود)
تازه آنقدر می خواستم برم حافظیه...نرفتیم ! به بابام گفتم میخوام برم حافظیه میدونید چی گفتند! گفتند : برای چی میخوای بری! حافظیه امسال که با پارسال فرقی نداره!!
ولی با همه اینها چون شیراز رو دوست دارم خوش گذشت.
چون ایندفعه شیراز موضوعی پیش نیومد که بخوام تعریف کنم خاطره ای رو تعریف میکنم از نوروز 82 که با خانواده خاله ام و پسر خاله ام رفته بودیم شیراز...یادش به خیر با وجود اینکه هرجا که میرفتیم خیلی خیلی شلوغ بود ولی خیلی خوش گذشت
فکر میکنم رفته بودیم ارگ کریمخانی بارون گاهی نم نم میبارید گاهی قطع میشد جلوی ساختمانهاش حوض های بزرگی بود که ماهی و قورباغه داشت...از اونجایی که من از بچگی خیلی قورباغه گرفتن رو دوست دارم به بهانه دو تا دخترهای پسرخاله ام خیلی سریع یکی از قوباغه ها رو که کنار حوض بود گرفتم(البته توجه داشته باشید که طوری میگیرم که خیلی اذیت نشه) به هر صورت همین که به پردیس و پگاه نشون دادم، پردیس داد کشید: " بابا ! خاله خاطره قورباغه گرفته" صداش پیچید و در عرض چند ثانیه دور من پر از بچه هایی شد که میخواستند قورباغه ببینند! یه چند نفری پدر مادر که به بهانه بچه شون امده بودن هم اضافه شد...بالاخره کلی خجالت کشیدم.آخه یکی بگه به سن خودت توجه کن بعد در یک مکان عمومی به فکر جک جونور گرفتن باش.
دعوت وبلاگ نویسان برای حمایت از گنجی
اپوزیسیون وبلاگ نویسان، از همه دوستان وبلاگ نویس دعوت می نماید که برای حمایت از لیدر مبارزات سیاسی ایران، به طور همزمان در روز بیستم مرداد ماه در وبلاگ های خود تیتر مذکور را منعکس نمایند:
{وبلاگ نویسان ایران خواهان آزادی اکبر گنجی و حمایت از خانواده وی هستند}
و برای حمایت از هموطنان کرد نیز تیتر زیر را برای 27 مرداد ماه فراموش نکنند:
{وبلاگ نویسان ایران از هر قومیت و آیینی، حمایت خویش را از هموطنان کرد اعلام می دارند}
و تا آن روز با فرستادن ایمیل برای دیگر وبلاگ نویسان ایران، آنها را از اقدام خویش مطلع نموده و همچنین ایمیلهای خویش را در همین زمینه به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل ارسال نمایند:
ngochr@ohchr.org
پنجشنبه را فراموش نکنید
پیروز و سربلند باشید
تبادل اینک حاضری
بهم خبر بده
من منتظرم
salam azizam kheili jaleb bood movafagh bashi
mahshid...
وبلاگ قشنگی داری. منم خاطره ی یکی از شبای دغدغه وارمو نوشته ام وقت کردی بهم سر بزن
سلام: من هم از شیراز خاطره دارم و شهر زیبایی است و تنها به حافظ و سعدی و شاه چراغ ختم نمی شود می توانی به دیدن بهشت گمشده بروی بسیار زیباست و یا به دیدن جاهایی که قدمت ۶۰۰ سال و ۷۰۰ سال دارد به هر صورت مسافرت خیلی خوب است. موفق باشی احمد
salam khobiiiiiiiiiiiii?mer30 ke ghabel midonio behem sar mizani ! rasty naghola tahala cheghad rafty msaferat ke hamash az teho shirazo ina migi!
سلام خاطره خانم.............خوبی دوست عزیز
امید وارم سفر شیراز برای شما خوش گذشته باشه
از من در خواست تبادل لینک را کرده بودی من موافقم مگه میشه موافق نبود.......در اولین فرصت لینک شما را در وبلاکم قرار خواهم داد.........رضا
ایول منم خیلی دوست دارم غورباغه بگیرم. بخصوص دوست دارم اونو تو جیب یه آدم بزارم وای که جه حالی میده
سلام خوبی؟ خوشی؟ دفتر عشق آپدیت شد. منتظرم. یا حق
سلام منم یه دفعه توی سن ۲۵ سالگی گاو بازی کردم خیلی با حاله ولی چه پسر خالهء لوسی حالا چرا لو داد پیش منم بیا تا بعد.
سلام خاطره خانم
احوال شما دوست گلم...من لینک شما را در وبلاکم گذاشتم.......البته خودت خواسته بودی ...تبادل لینک ....
.......................................رضا
سلام...من لینکت کردم عزیزم...آپ هم هستم ... بابای
سلام خاطره جان...خاطرات همیشه در جنین حافظه محفوظ خواهند ماند...و شیراز ......که برای من سرا تا سر لبریز از خاطرات است......ندا هم وجودی پر از شیطنت داره درست مثل تو....اما شیطنتهای او حد و مرزی نداشت اونقدر که زمستون گذشته وقتی با ندا و دختر عمو رفتیم شیراز و یه عصر سرد زمستونی رفتیم حافظیه و آقا پسر به ظاهر مودبی که با نگاه به ندا کلید کرده بود وقتی دوربین عکاسی شو داد و خواهش کرد که ازش یه عکس کنار آرامگاه حافظ بگیریم ندا با کمال میل پذیرفت و دوربین آقا پسر رو گرفت و یه عکس تکی از اون گرفت و اونم تشکر و ندا دوربین رو بهش پس داد....اما این همه ماجرا نبود چون بعد ندا گفت که چکار کرده و مدتها یاد آوریش باعث خنده ما میشد....آره...ندا از اون پسر بیچاره که ژست قشنگی هم واسه عکس گرفته بود از گردن به پائین عکس گرفته بود...اونم عمدآ و از روی شیطنت.....
من همیشه دوس داشتم شیراز و ببینم...شنیدم خیلی قشنگه....
قوریاغه...؟؟؟؟؟اونم تو دست....؟ چه طور دلت میاد؟!!
راستی عکست نیست!
خوشا شیراز و خاطره هایش....ویلاگ خیلی خویی داری دوست عزیز... بازم سر میزنم :)
همراه قدیمی سلام .. خوش به حال ت که رفتی شیراز رو هم دیدی .. اما چه حیف که نتونستی بری مرقد خواجه .. میدونی .. با خودم عهد کردم هر موقع این سعادت نصیبم شد .. یه دل سیر گریه کنم .. نمی دونم چرا ولی ارادت خواصی دارم نسبت بهش .. بهش ایمان دارم .. خاطره ت هم خیلی قشنگ بود . جوونی با همین شیطونی هاش لطف داره .. زیاد سخت نگیر .. منم آپیدم ؛ منتظرتم
سلام خاطره جان
خوش به حالت که هر سال میری شیراز آخه منم شیرازو خیلی دوست دارم ولی اندازه ی تو منو نمی طلبه ..!
راستی با تبادل لینک چطوری ؟
وبلاگ زیبائی داری. موفق باشی.به من هم یک سر بزن.
سلام
خوبید
خیلی زیبا بود
با من هم سر بزنید ممنون می شم
سلام خاطره خانم
وبلاگ جالبی داری اگر موفقی بیا تا تبادل لینک کنیم.
موفق باشی.
سلام.دفتر خاطرات که نه دفتر سفر نامه ی توژی دارین و البته مدرن.خیلی خوشم میاد.واقعا.ایشاللا یه روز خاطراتتون به دور دنیا را اینجا بزارین.موفق باشین
سلام
جالب بود سری هم به من بزن ممنون
خوب
روون مینویسید
اما خوب بلاخره چی میشه جا مونده...