این نیز بگذرد

نمیدونم دیگه در مورد چه کتابی بنویسم فلفلی جون میگفت از مکتوب بنویسم البته من از دو تا کتابهای مکتوب پائولو کوئلیو فقط یکی رو دارم که الان دست خودم نیست کتابهای کیمیاگر و بریدا هم همین طور گرچه در مورد کیمیاگر نمیشه نوشت کتاب کیمیاگر رو باید خواند. کتاب زهیر هم شیرین جون میگفت به تازگی خوانده...از اونجایی که من تا قبلا کتابی رو نخوانده باشم نمیخرم کتاب زهیر یعنی آخرین کتاب کوئلیو رو هم ندارم چون نتونستم کتابش رو توی کتابخانه پیدا کنم ولی این دفعه کتابش رو میخرم چون مطمئن شدم قشنگه!

دوست خوب دیگری به نام نسیم که یادشون رفته بود ادرس ایمیل یا لینکش رو هم بنویسه کتاب " راز شاد زیستن" اثر اندرومتیوس رو پیشنهاد کردن. کتابش رو نخواندم ولی اگر جایی دیدم حتما میخونمش.

وجدانی خواهش میکنم وقتی لطف میکنید و کامنت میگذارید یادتون نره ادرس لینکتون رو بنویسید تا حالا خیلی با این مسله مواجه شدم حالا بگذریم که گاهی دوستان وبلاگی خودم هم حتی یادشون میره اسمشون رو بنویسند! و من از روی چیزی که نوشتن باید حدس بزنم ! و بگذریم از این که سحر جونم هم دفعه قبل یادش رفته بود اسمش رو بنویسه.

وقتی همه چی درست همون طوری میشه که ازش میترسیدی...وقتی هیچ نکته مثبتی (حداقل برای دلخوشی) نمیتونی پیدا کنی...وقتی لیوان سراسر خالیه و نیمه پری نداره...فقط بهتره که بگی: " این نیز بگذرد"

 این هم عکسی که خیلی دوست دارم چون گل بنفشه رو بیشتر از همه گلها دوست دارم

عشق ناممکن!!

 

نمی دونم چرا دست و دلم به نوشتن نمیره! جدیدا احساس میکنم این بلاگ اسکای مشکل داره و خیلی اوقات وبلاگم باز نمیشه ...دلم نمیخواد دوباره وبلاگم رو عوض کنم تازه اگر عوض کنم باز نمیدونم چطوری قالب دلخواهم رو پیدا کنم. چون این ترمی که گذشت خیلی کم واحد داشتم بعد یک هفته همه نمراتم مشخص شد و بیشتر از حد انتظارم هم خوب بود.حالا تعطیلات تابستون شروع شد و من نمیدونم این بار چطور برنامه ریزی کنم که از وقتم درست استفاده کنم.!

مدتی قبل یک بار که یکی از کلاسها تشکیل نشده بود با یکی از دوستام که ساعت بعدش هم با هم کلاس داشتیم رفتیم بوفه حرف میزدیم که موضوع صحبت به عشق کشیده شد

گفتم: فکر میکنم آدم باید موظب باشه و از عشق های ناممکن حذر کنه...

گفت: منظورت از عشق ناممکن چیه؟

_ وقتی طرف مقابلت نه توی این شهر باشه نه توی این کشور نه توی این قاره...وقتی فرسنگها

باهاش فاصله داری وقتی تا حالا ندیدیش وقتی تنها وجه مشترک میان شما زبانی باشه که باهاش صحبت میکنید بهتره فقط دوستش داشته باشی خیلی ساده، ولی عاشقش نشی.

_ و وقتی میدونی که دوستت نداره؟ ولی مگه دست خودمه که تصمیم بگیرم عاشقش بشم یا نه!؟

_ ... کلاس داره شروع میشه بهتره زودتر بریم!!!

نتیجه اخلاقی: حرف حساب، جواب نداره!

والا همه وبلاگ نوسان مهم عقیده دارند عکس جلوه خاصی به وبلاگ میده منم برای اولین بار تصمیم گرفتم عکس بگذارم اینجا.

سیزده به در امسال همراه خانواده همین طوری یه طرف رو گرفتیم و از شهر خارج شدیم و بعد هم پشت سر چند تا ماشین رفتیم تا رسیدیم به یکی از روستاهای خیلی کوچیک اطراف کنار جاده روی زمین ها پر بود از گلهای وحشی که بیشتر شبیه لاله بود لاله سفید که وسط هر گلبرگ نوار قرمز رنگی بود. خیلی خیلی زیبا و خیلی خیلی زیاد بودند که منم چون عاشق گلم همین طور شروع به چیدن کردم آنقدر که از چیدن سیر نشدم ولی دیگه دستم جا نداشت...وقتی داشتم برمیگشتم طرف ماشین، حسابی تابلو بودم همه برمیگشتند نگاه میکردند....اینو چقدر گل چیده؟

سال نو مبارک

بعد یک هفته پنجشنبه از تهران برگشتم و حالا حالم خیلی خوبه تمام مشکلات مربوط به گذشته است هرچی بود گذشت.میخواستم سفرنامه بنویسم دیدم در مورد عید نوشتن واجبتره

بالاخره سال 83 هم تموم شد(خدا رو شکر) برای من سال خوبی نبود.

                                     عید همگی مبارک

امیدوارم سال 84 سالی خوبی برای همتون باشه و بتونید از لحظه های زندگی خوب استفاده کنید.

آوای خوش هزار تقدیم تو باد

                                                سرسبزترین بهار تقدیم تو باد

گویند که لحظه ایست روئیدن عشق

                                                آن لحظه هزار بار تقدیم تو باد

با تقدیم یه دسته بنفشه بهاری

شاد باشید و شادی ببخشید