نقش

همه ما در زندگی نقش های زیادی رو باید بازی کنیم!

نقش یک فرزند خوب و گوش به حرف کن!

نقش یک دانش آموز کوشا و درس خوان!

نقش یک دانشجوی فعال و سر به زیر!

نقش یک شهروند خوب و قانون مند!

نقش یک ایرانی وطن پرست!

نقش یک مسلمان (مسیحی یا یهودی یا زردشتی فرقی نمیکنه) با دیانت!

نقش یک پزشک مسئول، یک مهندس کاردان یا یک معلم دلسوز!

نقش عروس یا داماد نجیب یک خانواده جدید!

نقش مادر یا پدر فداکار!

...

بعضی از این نقش ها آنقدر برامون مهم هستن که بازی نمی کنیم بلکه زندگی می کنیم

بعضی از این نقش ها هم برامون بی ارزشند و فقط برای جلب توجه یا منافع یا خوب جلوه کردن بازی میکنیم و هیچ عقیده ای بهش نداریم

اینکه کدوم نقش مهمه برای هر شخص در زندگی متفاوته

گاهی هیچ کس نمیفهمه دارید نقش بازی می کنید یا زندگی میکنید و گاهی هم برعکس

بعضی از این نقش ها گذراست و بعضی پایدار

اما نظر من اینه که هیچ نقشی سخت تر از بازی کردن نقش عروس در یک مجلس عروسی نیست!!

پاورقی1: برای موجه بودن تاخیر در به روز کردن وبلاگ!

پاورقی2: البته موضوع جدید نبوده ها میتونید به این پست مراجعه کنید

پاورقی3: بعد از گذشت 8 روز هیچ چیز مطلقا از اون روز به خاطرم نیست!

تظاهر گاهی گناه بزرگیه!!!

بعضی آدما نمیتونن تظاهر کنند...مخصوصا در دوست داشتن و محبتشون. اگر از کسی خوششون نیاد امکان نداره بتونند تظاهر کنن که دوستش دارند.

این خصلت خوبیه اما مشکلی که وجود داره: این آدما چون خودشون نمیتونن تظاهر کنن همه رو مثل خودشون تصور میکنند و فکر میکنند محبت های زبونی همه واقعیه!

این هم شاید مشکل به نظر نرسه اما مشکل اصلی:

وقتی بعد از سالها با یه اتفاق به ظاهر ساده و پیش پا افتاده میفهمند دوستی که صادقانه دوستش داشتند محبتش فقط ظاهری بوده و بس...

می شکنند!چیزی درونشون میشکنه که هیچ وقت حتی با گذشت زمان هم خوب نمیشه!

در این زمان هاست که احتمالا این آدما به این نتیجه میرسند که تظاهر کردن گاهی وقتا گناه بزرگیه و ممکنه هیچ وقت نتونند کسی رو که از بچگی خیلی دوستش داشتند ببخشند!

تناقض!

گاهی آرزوهای دیگران جایی برای آرزوهای خود ما باقی نمیگذاره!

همه بهش میگن: ما برات آرزوها داریم!! اما هیچ کس ازش نمی پرسه خودت برای خودت چه آرزویی داری!

پاورقی: وقتی میگم من عجیب غریبم!واسه همینه...این روزا که باید سر شوق باشم بی حوصله ام!