خاطره کویر

عناوین یادداشت‌ها

  • پریشان فکری!!! جمعه 14 تیر 1387 23:53
    ۱-این روزا آنقدر کار دارم که نمی گذارند فکر کنم!(منظورم فکر های پریشان کننده است) و چقدر خوب! ۲-وقتی بیکار میشوم دلم بدجور شور میزند اضطراب وحشتناک!(خدایا چنین آرزویی بدین کوچکی...) ۳-چرا من اینقدر آدم عجیب غریبی هستم!؟یکی به من جواب دهد!؟ ۴-کاش همه اونهایی که وبلاگ میخواندند کامنت هم میگذاشتن (خودخواهیه) اما گاهی که...
  • بلند بلند فکر کردن!! سه‌شنبه 4 تیر 1387 00:53
    1-فکر میکنم اگه آدم برای کسی ارزش قایل باشه هیچ موقع بهش دروغ نمیگه اگرچه انگار تعریف آدمها از دروغ متفاوته!!! وقتی حس میکنم کسی بهم دروغ میگه یا وقتی میفهمم دروغ گفته حتی اگه اصلا دروغش مهم نباشه حس بدی نسبت بهش پیدا میکنم. و باز هم میگم : کاشکی فرشته مهربون ... 2-قشنگ: یعنی تعبیر عاشقانه اشکال ... حالا این تعبیر...
  • نوشته هایی بی سرو و ته سه‌شنبه 21 خرداد 1387 09:18
    نمیدونم چرا گاهی به جای دیدن خوبی ها فقط کاستی ها رو میبینیم چشممون رو روی بهترین چیزا میبندیم و فقط ایراد و مشکل میبینیم! یادم باشه گاهی بهتره چشممون رو روی ایراد ها ببندیم و فقط خوبی ها رو ببینیم(البته فقط گاهی) پاورقی۱: این مطلب بالا رو اول به خودم گفتم بعد به شما! پاورقی۲: با کمال بی رحمی خوشم میاد گاهی در دانشگاه...
  • یاد قلبت باشد... دوشنبه 6 خرداد 1387 10:25
    مهربانم، ای خوب یاد قلبت باشد یک نفر هست که اینجا بین آدمهایی که همه سرد و غریبند با تو تک و تنها، به تو می اندیشد و کمی دلش از دوری تو دلگیر است مهربانم ای خوب یاد قلبت باشد، یک نفر هست که چشمش به رهت دوخته ، بر درمانده و شب و روز دعایش این است زیر این سقف بلند، هر کجا هستی، به سلامت باشی و دلت همواره، محو شادی و...
  • پرحرفی های من پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1387 14:44
    با معیار های خودتون انتخاب کنید نه با معیار های دیگران! با معیار های خودتون زندگی کنید نه با معیارهای جامعه! هیچ وقت انتظار نداشته باشید همه چیز دقیقا مطابق میلتون باشه چون هیچ وقت از هیچ چیز راضی نمیشید سعی کنید به حداکثر ها راضی باشید افکار مزاحم رو از خودتون دور کنید که ممکنه زندگیتون رو به هم بریزه پاورقی: چطوری...
  • بازی وبلاگی چهارشنبه 18 اردیبهشت 1387 13:31
    باز هم بازی های وبلاگی: کلا این بازی های وبلاگی برای خارج کردن وبلاگ ها از یکنواختی خیلی خوبه به دعوت خانم کپی عزیز آرزوهای محال _روزی رو ببینم که همه مردم دنیا همدیگه رو دوست دارند و دیگه جنگ و کشتار وجود نداره.روزی که دیگه مرزها بی مفهوم بشه و همه دنیا واحد باشند _بتونم به دوران کودکی برگردم به قبل از زمانی که...
  • کارت اهداء عضو پنج‌شنبه 12 اردیبهشت 1387 15:21
    مایلم اعضای بدنم را در زمان مرگم اهدا کنم. باشد که ادامه زندگی اجزای وجودم نجات بخش زندگی دیگری باشد . مدتی قبل ثبت نام کردم و خیلی سریع و راحت کارتش به دستم رسید توضیح بیشتری لازم نیست. هست؟
  • از شوخی گذشته پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1387 14:24
    دعوت خاطره عزیز به بازی ضرب المثل من رو یاد یه کتاب کوچیک طنز انداخت به نام" از شوخی گذشته" ضرب المثل نوشتن کار سختی نیست اما یه خاطره در موردش نوشتن سخته...هرچی فکر کردم خاطره خاص قابل تعریفی به ذهنم نرسید. اما به جاش جملاتی از کتاب فوق رو براتون مینوسیم که روزانه همه ما خاطرات زیادی در رابطه باهاش داریم 1- دو قانون...
  • مرفه بی درد!! سه‌شنبه 27 فروردین 1387 08:14
    از این اخلاقی که چند ساله پیدا کردم خوشم نمیاد! اینکه واقعا قدرت درک بعضی آدم ها رو ندارم! انسان هایی در زندگیم که دوستشون دارم... مثلا همین پست پایینی ... یا این موضوع جدید... چرا بعضی آدم های متجدد و ظاهرا با فرهنگ بالا! باید افتخارشون این باشه که فیلم دوربینشون رو برای ظاهر کردن فقط! به فلان عکاسی در میلاد نور...
  • چرا؟ سه‌شنبه 20 فروردین 1387 08:35
    گاهی دلم میخواد فکر بعضی آدمها رو بخونم تا درک کنم وقتی به همه چیزهایی که دلشون میخواسته رسیدند دیگه به چه چیزی حسادت میکنند؟ ! چرا بعضیا هیچ وقت از زندگی راضی نیستند؟ پاورقی های تاریخ گذشته : ۱۳فروردین: 1- من مطمئنم سالهاست دیگه سبزه گره نزده بودم! اما احتمال یکی پارسال واسه من درخت گره زده! 2-خیلی باحال بود ساعت 6.5...
  • عیدتون مبارک شنبه 10 فروردین 1387 13:54
    معمولا عید ها همه سرشون شلوغه بازار وبلاگ نویسی و وبلاگ خوانی هم کساد میشه اساسی! این 11 روز گذشته اصلا نفهمیدم چطور گذشت تاریخ و روزهای هفته رو نمیدونم! همه چی خوبه... اما این مدت برعکس سالهای قبل من مطلقا هیچ کدوم از سریال ها یا فیلم های سینمایی رو ندیدم! کی فکر میکنه ضرر کردم؟! همیشه فکر میکردم وقتی شرایطی اینقدر...
  • تقدیر چهارشنبه 29 اسفند 1386 23:38
    زمان چیزی است که باید بپذیریم گاهی اوقات از غیر مترقبات بیمناک هستیم درست زمانی که حس میکنیم عذری برای آنچه اتفاق می افتد وجود ندارد چیزها به هم مربوط می شوند می دانم راهی برای اجتناب از رنج هایی که حادث می شوند وجود ندارد یافتن نیمه دیگری را که درست است سرنوشت چیزی است که همه در جستجوی آن هستیم تقدیر در انتظار من و...
  • شروعی جدید جمعه 24 اسفند 1386 16:47
    نرم نرمک می رسد اینک بهار شروع سال جدید شروع زندگی جدید خیلی چیزا تغییر میکنه و این تغییرات گاهی ترسناک به نظر میرسه! به نظر تو منم باید تغییر کنم؟ گرچه بعد از این دیگه "من" وجود نداره
  • آهنگ های عزیز چهارشنبه 15 اسفند 1386 09:53
    کلا چند وقتی بود که حوصله این بازی های وبلاگی رو نداشتم اما این روزا فکرم مشغوله سرم شلوغه و موضوع برای نوشتن به ذهنم نمیرسه و از همه مهمتر دعوت شهلای عزیز رو نمیتونم رد کنم آهنگهایی که دوست دارم و دوست ندارم راستش معمولا قبل اینکه صدای خواننده توجهم رو جلب کنه موسیقیش ممکنه جذبم کنه بعضی آهنگ ها تاریخ مصرف دارند یعنی...
  • سینه بی عشق مباد پنج‌شنبه 9 اسفند 1386 23:02
    مهرورزان زمانهای کهن هرگز از خویش نگفتند سخن که در آنجا که "تو"یی بر نیاید دگر آواز از " من" ما هم این رسم کهن را بسپاریم به یاد هرچه میل دل دوست بپذیریم به جان هرچه جز میل دل او بسپاریم به باد آن که آموخت به ما درس محبت میخواست جان چراغان کنی از عشق کسی به امیدش ببری رنج بسی تب و تابی بودت هر نفسی به وصالی برسی یا...
  • عیب کسی رو که دوستش داری بپذیر شنبه 4 اسفند 1386 11:29
    در بد وضعیتی افتاده بود. تقصیر خودش بود ولی سرزنش کردن دردی رو دوا نمی کرد. گفتم: وقتی دوستش داری بهتره عیبهاش رو هم ببینی بپذیری و دوست داشته باشی نه اینکه خودتو بزنی به ندیدن! شاید گذشت تو به مرور زمان عوضش کنه اما نباید انتظار داشته باشی همین فردا به میل تو عوض بشه این خودخواهیه! یادت باشه تو همین طوری انتخابش کردی...
  • تهران نامه دوشنبه 29 بهمن 1386 09:28
    تهران :سایت دانشگاه توفیق اجباری جهارشنبه گذشته بدون برنامه آمدم تهران. کلا همه نوع توفیق! در زندگی من و بقیه هم کلاسیام نقش مهمی دارند! (ایهام داشت) ۱: - از خیابان یا کوچه های پر رفت آمد رد میشی وسط کوچه تازه یادت می افته باید حواست به رد شدن ماشین هم باشه! - سه طبقه مجتمع تجاری گلدیس رو به قصد خرید هدیه تولد گز...
  • شعور سه‌شنبه 23 بهمن 1386 10:23
    تحصیلات برای هیچ کس شعور نمیاره این" فکر کردنه" که برای آدم شعور میاره تحصیلات و شعور هیچ ربطی به هم ندارند تحصیلات بالاتر برای بعضی ها فقط یه احترام کاذب میاره یا مردم طرف رو نمیشناسند و به مدرکش احترام میگذارند یا اینکه میشناسند و باز هم به اجبار به مدرکش احترام میگذارند (اما احترام ظاهری) بعضی ها آنقدر غرق در غرور...
  • نمیدونم!!! جمعه 19 بهمن 1386 23:25
    من الان به شدت دلم یه شاخه گل یخ میخواد دلم برای عطر گل یخ تنگ شده. من نمیدونم چطور میتونم در بحرانی ترین شرایط خودم رو خونسرد و آرام نشون بدم! اما میتونم من نمیدونم چرا حتی کتاب "طنز آوران امروز ایران" هم دیگه نمیتونم بخونم! من نمیدونم چرا اینقدر زود بعضی چیزا رو فراموش میکنم! من نمیدونم چرا با اینکه میدونم باید از...
  • تولد مبارک وبلاگ عزیزم یکشنبه 14 بهمن 1386 23:43
    بهمن به نیمه رسید و هیچ کس تولد وبلاگم رو بهش تبریک نگفت حتی خود من! بیچاره وبلاگ 3 ساله من که حتی خودم هم تولدش رو فراموش کردم! درسته که خود من وبلاگ نویسی رو خیلی قبل تر از این وبلاگ شروع کردم اما وبلاگم تقصیری نداره که کسی تولدش رو تبریک نگفته! تولدت مبارک وبلاگ عزیز من آرزوهای من برای تولد وبلاگ خاطره کویر...
  • این نیز بگذرد چهارشنبه 10 بهمن 1386 19:13
    بالاخره بعد از 10 روز برگشتم حرفهای زیادی دارم آنقدر موضوع برای نوشتن دارم که نمیدونم از کدومش شروع کنم خسته ام، هم روحی هم جسمی هم فکری! کاش میشد برای مدتی آرامش فکری داشته باشم اما نپندارم! 1- آدم نمیدونه در برابر محبت خواهرانه و بی دریغ ، باید چطور تشکر کنه؟ 2- دلم نمیخواد هیچ کدوم از دوستای قدیمی رو از دست بدم...
  • پریشانی! شنبه 29 دی 1386 14:41
    این روزها فکر میکنم هیچ چیز سر جای خودش نیست حتی افکار من! این دفعه دیگه واقعا خداحافظ تا 10 بهمن ماه! شاید از فردا تا آخرین امتحانم تهران ماندم پاورقی: به هیچ کس نباید اعتماد کرد...مخصوصا به دوست نما ها!( منظورم تو نبود پرستو جان گرچه هنوز از دستت دلخورم)
  • روزهای برفی دوشنبه 24 دی 1386 14:54
    عقب افتادن امتحان معمولا خوشاینده حتی اگه درس خوانده باشی! در دوره کارشناسی یاد ندارم هیچ کدوم از امتحان ها(حتی میان ترم ها) اینطوری برگزار نشوند. حالا چی میشد 1 روز زودتر اعلام میکردند! رفتم تهران و برگشتم! گرچه خوش گذشت. حالا فرصتی دارم تا عکسهایی که این مدت گرفتم رو در وبلاگم بگذارم. از دوشنبه هفته قبل همین طور کم...
  • پرسش چهارشنبه 19 دی 1386 01:21
    فکر نمیکنم دیگه تا اوایل بهمن بتونم بنویسم. پنجشنبه مجبورم بروم تهران چون شنبه امتحان دارم و چون امتحان بعدیم هم سه شنبه هست تا سه شنبه تهران هستم . (اگر هوا اجازه بده که سه شنبه برگردم!) به هر جهت معلوم نیست چی پیش میاد...دانشگاه ما هم در کوه قرار داره و هوا از همه جا سردتره! اما چند تا سوال دارم دلم میخواد تمام...
  • واست میمیرم!!!!!!!!!! شنبه 15 دی 1386 00:02
    _ عوضش نکن. من این اهنگ رو خیلی دوست دارم خیلی قشنگه. _ تا حالا نشنیده بودم! اسمش چیه؟ _ "واست میمیرم" _ باور نکن، اولش واست میمیرن! همچین که خرشون از پل گذشت، تو باید واسشون بمیری!!! پاورقی: در نگاه اول طرف دوم صحبت خیلی بدبین به نظر میرسه نه؟ اما اگه کسی بشناسدش میدونه که هدفش فقط خنداندش اطرافیان بوده. شما چی فکر...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 9 دی 1386 13:39
    از آدمهایی که به اشتباهشون اعتراف میکنند ... از آدم هایی که جرات تغییر کردن دارند و به اینکه میخوان تغییر کنند اعتراف میکنند... خوشم میاد. براشون احترام زیادی قائلم و اعتراف میکنم که خودم گاهی چنین جراتی رو ندارم شما اعتراف کنید... پاورقی: اعتراف بی ربط: به جای رفتن به کلاس حل تمرین در آخرین جلسه ترم اول در مرکز...
  • به بودنتان عادت کردم پنج‌شنبه 6 دی 1386 16:06
    همیشه فکر میکردم دیدن یه عزیز بعد از 14 سال چه حسی داره! شما چی فکر میکنید؟ دلم میخواد برگردم به سال 66....آخر های جنگ که به خاطر بمباران های پی در پی تهران آمده بودین خونه ما... من هنوز مدرسه نمی رفتم یادته بهم سرمشق میدادی .... یادته هرروز ظهر بالای پنجره منتظر بودم تا از مدرسه برگردین؟ و من که جنگ نمیدونستم چیه!...
  • پر حرفی های من سه‌شنبه 27 آذر 1386 23:52
    _ خاطره؟ خااااااااااااطره؟ _ تموم شده، نداریم!! پاورقی با ربط: در دو حالت مثل بالا جواب میدم یا خیلی خسته و بی حوصله باشم یا برای خنده! پاورقی های بی ربط: 1- یکشنبه آنقدر هوای تهران کثیف بود که از دانشگاه که نگاه میکردم فقط دود میدیدم! چطوری در این هوا نفس میکشید!؟ 2- بارندگی شدید یکشنبه شب و دوشنبه در تهران عالی بود...
  • آیا شیطان گوشش کره!! جمعه 23 آذر 1386 22:20
    زمان: چند سال قبل مکان :یک جلسه ختم انعام _خانم ها بلند تر صلوات بفرستید تا شیطان از مجلس دور بشه! _.... _ صلوات بعدی را بلند تر بفرستید... یه آدم بزرگی که معمولا کودک درونش فعال تر از ظاهر بزرگشه: مامان! مگه شیطان گوشش کره؟! صد در صد بی ربط: پاورقی1: آدم نمیتواند از دست آنالیز حقیقی به آنالیز عددی پناه ببرد! پاورقی...
  • ای دانشجو روزت مبارک!! جمعه 16 آذر 1386 23:43
    sms های رسیده به مناسبت تبریک! روز دانشجو از طرف دیگر دانشجویان!! دست آویز بیگانه! آشوبگر! نا آگاه فریب خورده! ای مخلل امنیت اجتماع! شرور! جاسوس! اوباش! دانشجو! روزت مبارک!! تعریف دانشجو: موجودی نحیف، بی پول، عصبی شبیه انسان که از گوجه تخم مرغ و نان تغذیه میکند و دشمنی عجیبی با کتاب دارد! پاییز خواهد آمد، بعد خاطرات...