حافظ دوست داشتنی

خوب شب یلدا خوش گذشت؟ چقدر هندونه و انار و اجیل خوردید؟

دیشب که این جناب حافظ حسابی آبروی من رو نگه داشت و نگذاشت جلوی 30 نفر فامیل کوچیک و بزرگ ضایع بشم.دستش درد نکنه

قضیه از این قرار بود که دیشب که به مناسبت شب یلدا و امدن خانواده داییم همه دور هم جمع بودیم اخر شب حافظ خوانی شروع شد من کنار دختر داییم و دخترخاله هام گرم حرف بودم که زن داییم من رو صدا کردن که کنارشون بشینم( حالا این کنارشون تقریبا بالای اتاق بود) هیچی دیگه حافظ خوانی شروع شد اول شوهر خاله ام بعد داییم...نوبت به زن داییم که رسید کتاب رو دادن دست من که حالا تو بخون!!!

_ بی خیال بشید تو رو خدا من رو چه به بلند خواندن جلوی همه

_ من مطمئنم خوب میخونی همون طور که " آرش کمانگیر" رو برای کتابخانه گویا خوندی

_ خوب خودتون که بهتر میخونید ( ای خدا آرش کمانگیر رو جلوی کامپیوتر خواندم نه جلوی 30 جفت چشم)

_ من عینک ندارم تازه تو بهتر میخونی!

هیچی به خودم آمدم دیدم همه چشمشون به منه که فال بگیرم (متاسفانه به نیت خودم) حالا چشم ها هیچی دوربین ها هم به من بود (خوشبختانه این یکی رو اخر فهمیدم)

به جای نیت : ای حافظ شیرازی تو که محرم هر رازی ...یه امشبه رو نگذار ضایع بشم! قول میدم مثل همیشه هر شب با کتابت فال بگیرم!

آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند

                                      بر جای بدکار چو من یکدم نکوکار کند

اول به بانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی

                                   وانگه به یک پیمانه می با من وفاداری کند

دلبر که جان فرسود ازوکام دلم نگشود ازو

                                      نومید نتوان بود ازو باشد که دلداری کند

گفتم گره نگشوده ام زان طره تا من بوده ام

                                      گفتا منش فرموده ام تا با تو طراری کند

چون من گدای بی نشان مشکل بود یاری چنان

                                     سلطان کجا عیش نهان با رند بازاری کند

.....(البته من شعر رو کامل خوندم )

ای ول جناب حافظ هم شعرش اشنا بود هم ادم ضایع کن نبود.خیلی دوستت دارم.

مبادا که رویاهایت را فرو گذاری

 

مبادا که رویاهایت را فرو گذاری

می دانم بر آنی که کار را به پایان بری

شاید دیریاب باشد و بسیار دشوار

گاه تردید کنی که به این همه می ارزد؟

اما به تو ایمان دارم

و هیچ تردیدی ندارم

که پیروز خواهی شد

اگر بکوشی

" آمندا پیرس"

 

هدفی داری و ارزو داری به هدفت برسی.باید از ته قلب بخوای ،باید مبارزه کنی

اگه فکر میکنی ارزشش رو داره باید تنها به مبارزه و سعی خودت تکیه کنی

در عمل باید ثابت کنی که رسیدن به هدف برات مهمه نه در حرف

چون اگه غیر این باشه قدرشو نمیدونی!

تولد سحر / ۲۰ آحسینعلی

اول از همه مهمتر از همه:

سحرم تولد مبارک امیدوارم همیشه شاد باشی

وقتی وقت نداشته باشی قالب عوض کنی و یاری کننده ای هم پیدا نشه طبیعیه که حس نوشتن از بین میره!

اینهم موضوع بیست آحسینعلی:

این اتفاق بر میگرده به حدود نیم قرن پیش!

سه تا برادر بودن که خیلی هم اختلاف سنی نداشتند، دو تا برادر بزرگتر مدرسه میرفتند و برادر کوچیکی که هنوز به سن مدرسه رفتن نرسیده بود شاید به خاطر علاقه ای که داشت همراه دوتا برادر بزرگتر به مدرسه و سر کلاس می رفت . (حالا اینکه چطور ممکن بوده نمیدونم ) بابای این مدرسه اسمش " آقا حسین علی" بوده . یه روز برادر کوچیکه پیش بابای مدرسه میره که منم مثل بقیه بچه ها نمره 20 میخوام! بابای مدرسه هم که خیلی مهربون بوده روی برگه براش 20 بزرگ مینویسه! اون هم خوشحال به خونه بر میگرده و پیش برادرهاش پز میده که منم 20 گرفتم....و این به 20 آحسینعلی معروف میشه (بیستی که بدون هیچ پایه و برای دلخوشکنک داده میشه)

وقتی بچه بودم هرموقع 20 میگرفتم بابام سربه سرم میگذاشتند و میگفتند : باز هم 20 آحسینعلی گرفتی؟

البته بعدها اوی برادر کوچیکه از دانشگاه صنعتی آریامهر ( صنعتی شریف) فارغ التحصیل شد.

پی نوشت: این خاطره ای خانوادگیه اگه خوب نتونستم تعریف کنم ببخشید

خیلی وقت بود یادم رفته بود 20 چه شکلیه! یادم رفته بود 20 هم جزو نمره محسوب میشه! خیلی وقته که خوابشو هم نمیبینم!

البته همه بیستی هم خوب نیست بعضی 20 ها هم باعث میشه ملت(شاید حتی خود من) موقع رانندگی جوگیر بشن و احتیاط رو فراموش کنند! البته اون 20 رو نمیگیرند بلکه گوش میکنند!

یه عزیزی یه دسته گل نرگس بهت هدیه بده...تمام سعیتو برای اینکه بوشو احساس کنی به کار ببری....ولی بی نتیجه....امان از سرماخوردگی!