نمیدونم اینکه بی حوصله شدم و مطلقا حس نوشتن ندارم دلیلش چیه
به این یک ماه باقیمانده از بهار ربط دارد ؟ حتی با وجود اینکه چندان عجله ای به امدن تابستان ندارم و مطمئنم کودکم تا انجا باشد از همه خطر ها در امان است؟(گرچه انهایی که تجربه داشته باشند میدانند یک ماه آخر چندان راحت نیست!)
یا نزدیک شدن روزهای پایان خرداد ماه و خاطرات تلخی است که یک سال است دست از سرمان برنداشته؟ و تازه هر روز ...هر هفته ...هر ماه به خبرهای تلخ اضافه شده...
شاید دلیلش خبرهای پشت هم اعدام ها و زندانی هاست. اینکه میبینی هیچ کاری از دستت بر نمی آید
فرقی نمیکند ممکن است به خبرهای جنگ و کشتار در سراسر دنیا ربط داشته باشد...رو به خدایت میگویی: عجب صبری داری خدایا! کی دیگر از نوع بشر ناامید می شوی؟ چرا این اشرف مخلوقاتت نمیتونه در این زمین به این بزرگی با آرامش زندگی کنه؟ چرا همیشه باید یه عده ظالم باشند و یه عده مظلوم؟
سرعت اینترت هم که دیگر هیچ...
به اینکه از قالب تکراری وبلاگم خسته شدم و دلم قالب نو میخواهد هم میتواند ربط داشته باشد
احتمالا اینکه نمیتونم بنویسم به همه اینها ربط دارد
حتی اتفاق هیجان انگیز دو روز قبل هم حس نوشتن را در من ایجاد نکرد
هیچ کس راه حلی براش ندارد؟ نمیخوام وبلاگم اینطوری بشه!
پاورقی:فکر کن با همه این مسائل یه همچین پست بی فایده ای هم بنویسی و اینترنت بازیش گرفته باشد و نه وارد بلاگ اسکای شود نه وبلاگهای دوست داشتنی ات!
شاید اگر به آینده ای روشن که شاید روزی بیاید فکر کنی کمی آسوده تر بشوی
.
.
.
در ضمن این جمله رو فراموش نکن:
هر کودک با این پیام متولد میشود که خداوند هنوز از انسان نا امید نشده(رابیندرانات تاگور)
منم خیلی زیاد بی حوصلم :(
بی حوصله نباش مامان خوووووب. :* سرعت اینترنت که پایینباشه آدم کلی حالش گرفته می شه و دلش می خواد اصلا ننویسه!:(
ما به خرداد پرحادثه عادت داریم....
گمونم خاصیت این روزهاست!
چون منم اینطورم...
پست هام رو میبینی؟ فقط برای خالی نبدن عریضه است...
وگرنه ذهنم خالی خالیه!
سلام
چرا هیچکی با بهار امسال حال نکرده ...
برای من خوب بوده ولی فکر تابستون داره دیوونم می کنم گرما برام عذاب علیمه
برای قالبت هم یک پیشنهاد دارم اگه دوست داشتی بگو بگم برو بچ یه قالب اختصاصی با حال با کمترین هزینه برات ردیف کنن.
سلام خاطره عزیز
سعی کن ایم ماه آخر به چیزای بد فکر نکنی ، فقط به خودت و کوچولوی نازت فکر کن
چاره اش نشستن و خوندن چند وبلاگ توپه ..
انگیزه هه بدون اینکه تو نازش رو بکشی میاد روی صفحه کیبورد ..
اشکالی نداره
آدمها از خمیر شیرینی که درست نشده اند کههمیشه شاد و خندون باشن
بی حوصله گی هم جزئی از زندگیمونه
قبولش کن...میگذره...مثل خرداد...
سلام اول از حضورت تشکر می کنم
دوم اینکه یاد این جمله افتادم
باد می وزد.... میتوانی در مقابلش دیوار بسازی یا آسباب بادی
پس یه حرکتی انجام بده اگه خواستی منو هم از تغییرات جدیدت با خبر کن البته همین طور از مطالب جدبدتون
منتظر حضور دوباره تان می مانم
سلام
چرا فکر می کردم کوچولوت به دنیا اومده؟
من که تجربه ندارم ولی خوب می دونم که خیلی سخته
ایشالله با کوچولو می ری سفرهای خوب خوب
سلام. حالتون چطوره؟ الان بهترین کار برای شما استراحت و مطالعه ی کتاب همه ی مادران سالمند اگر...است که در پستهام معرفی کردم. شادباشی خانومی.
سلام .خسته نباشید.ادرس وبلاگت را زیر یک عکس مربوط به دهستان چوپانان دیدم.می خواستم بدونم شما اهل این دهستانین؟یعنی چوپانانی هستین؟
ممنون میشم اگه جواب را در ادرسی که گذاشتم برام نظر بزارید.
سلام. مثل وضعیتی که من دارم...
سلام عزیز
به یاد می آورم لحظه های فراز را که صدای او اعتبارم می بخشید و لحظه های نشیب را که اعتمادش ...
برای مادر هر چه دلتنگ شوی حتی به اندازه یکی از دلتنگی های مادر دلتنگ نشده ای
اوست که دلتنگ لحظه لحظه های بزرگ شدنت بود
دلتنگ خوابت - بیداریت - راه رفتنت - خوردنت - پوشیدنت - خندیدنت - گریستنت و ...... بزرگ شدنت و حال که نیستی نبودنت............ رفتنت و آمدنت
امیدوارم هر چه زودتر به هر وسیله ای مادرت را از دلتنگی درآوری
روزشان مبارک
سلام. منم نمی دونم چِم شده ! فکر کن اونقدر به وبلاگت سر نزده بودم که تازه امروز فهمیدم داری بچه دار می شی! حق داری بی معرفتم ، اما واقعا نمی دونم چی می خوام و چرا اینجوری شدم....
منو ببخش
پیشاپیش تولدش رو تبریک می گم، همیشه شاد و خوشبخت باشی دوست من :)
خدایا کفر نمیگویم !
پریشانم ! چه می خواهی تو از جانم
۰
۰
۰
۰
خداوندا اگر روزی بشر گردی............
------------------------------------------
سلام
وبلاگ حرفهای ناتمام به روز شده است.
چشم انتظار حضور سبزتان هستیم.
موفق و بهروز باشید....
سلام.بسیار جالب بود.خیلی ممنون که جوابم را دادید.امیدوارم در سفر های اینده در این دهستان که یکی از منظم ترین دهستان های ایران از نظر معماری قدیم می باشد به شما وخانواده خوش بگذاره.با تشکر
سلام خیلی زحمت کشیدی راستی غاب وبت خیلی خیلی قشنگه میشه به من یه سر بزنی و راهنماییم کنیچند بیت از شعرم رو مینویسم برای یادگاری
مرا به دلهره افکند باز منتظری چقدر تلخی این انتظار شیرین است
نشسته ام که مگر تیر رفته بازآید کنون شکستنم این سان قرار شیرین است
من ودل وغم هجران نشسته ایم براه براه وصل بچشمم غبار شیرین است
اگر چه تلخ نماید نیامدن هایش شدست عادتم این کاروبار شیرین است
به هر غروب دلم تنگ وبازگشتن تلخ دوباره صبح شود این کرار شیرین است
به نا امیدیشب باز شوق صبح صبا که ناامیدی امید وار شیرین است