عیب کسی رو که دوستش داری بپذیر

در بد وضعیتی افتاده بود. تقصیر خودش بود ولی سرزنش کردن دردی رو دوا نمی کرد.

گفتم: وقتی دوستش داری بهتره عیبهاش رو هم ببینی بپذیری و دوست داشته باشی نه اینکه خودتو بزنی به ندیدن! شاید گذشت تو به مرور زمان عوضش کنه اما نباید انتظار داشته باشی همین فردا به میل تو عوض بشه این خودخواهیه! یادت باشه تو همین طوری انتخابش کردی اما اون موقع خودت رو به ندیدن زدی! مدت زیادی آدم نمیتونه خودش رو به ندیدن بزنه! الان به جای اذیت کردن خودت و او بهتره عیب هاش رو بپذیری و باهاش کنار بیای چون دوستش داری .

 

بعدش از گفتن این حرف پشیمون شدم! به خودم گفتم: تو چه تجربه ای داری که اینطوری حرف میزنی؟ از کجا مطمئنی حرفهات درسته؟

شما چی فکر میکنید؟ من اشتباه کردم؟

پاورقی: این روزا اصلا نمیتونم فکرم رو متمرکز  کنم برای همین مجبورم چیزهایی که قبلا نوشتم ولی پست نکردم رو بفرستم.

تهران نامه

تهران :سایت دانشگاه

توفیق اجباری جهارشنبه گذشته بدون برنامه آمدم تهران.

کلا همه نوع توفیق! در زندگی من و بقیه هم کلاسیام نقش مهمی دارند! (ایهام داشت)

۱:

- از خیابان یا کوچه های پر رفت آمد رد میشی وسط کوچه تازه یادت می افته باید حواست به رد شدن ماشین هم باشه!

- سه طبقه مجتمع تجاری گلدیس رو به قصد خرید هدیه تولد گز میکنی اما هیچی نمیبینی! در واقع اصلا حواست به مغازه ها نیست که ببینی!

- بعد به جای خریدن هدیه یا رفتن خونه سر از پارک در میاری

-پگاه کوچک برات کتاب قصه میخونه اما حتی یک کلمه اش رو هم نمیشنوی

...

توضیح بیشتر لازم نیست همین ۴ مورد بالا نشون میده وضعت خطرناکه!

۲: بعد از ۵ ماه رفت و آمد به تهران تازه تونستم بروم پیش فرخنده (تولدش بود)

۳: پنج شنبه و جمعه من و فریبا کلی به این جوونهایی که تند و تند کادو می خریدند می خندیدیم! شما صحنه هایی که ما دیدیم رو ندیدید! ایرانی باشید

۴- بعد از مدتها کلی زیر بارون راه رفتم و حسابی هم خیس شدم! (با همراهی دختر عمه هام)

۵- یکشنبه که رفته بودم دانشگاه حالم خیلی بد بود اما تلفن مریم کلی آرومم کرد.

۶- هوای تهران از همیشه تمیز تر بود کوه ها رو میشد دید! مخصوصا از دانشگاه تهران خیلی خوب معلوم بود و خیلی قشنگ بود

۷- نگاه کردن به آکواریم همیشه بهم آرامش میده

۸- اینکه در ترم جدید به جای ۲ روز مجبورم ۳ روز تهران بمونم اصلا جالب نیست

۹- نزدیک به ۲ ساعته من یه کامپیوتر رو اشغال کردم بدون کار علمی! مسئول سایت تا حالا همه رو از جاشون بلند کرده ولی نمیدونم چرا کاری به کار من نداره(از کار غیر علمی خودم شرمنده ام!!!!)

شعور

تحصیلات برای هیچ کس شعور نمیاره

این" فکر کردنه" که برای آدم شعور میاره

تحصیلات و شعور هیچ ربطی به هم ندارند

تحصیلات بالاتر برای بعضی ها فقط یه احترام کاذب میاره

یا مردم طرف رو نمیشناسند و به مدرکش احترام میگذارند یا اینکه میشناسند و باز هم به اجبار به مدرکش احترام میگذارند (اما احترام ظاهری)

بعضی ها آنقدر غرق در غرور و خودبینی خودشونند که اصلا فکر نمیکنند!

با ربط:

1:این حرف جدیدی نیست اما هر سال بیشتر بهم ثابت میشه!

2: بهتره آدم، شعور و انسانیت و معرفت داشته باشه تا تحصیلات!

 

بی ربط:

3: خدا جون ! چند تا مشکل فکری با هم ؟ هنگ کردم!

4: با اینهمه شباهت، آدم به خودش هم شک میکنه!