سلام خاطره عزیز دردت بجونم چی شده ؟ تا زنده ایم باید زندگی کنیم و اگه عاشق باشیم ، عاشق خونواده دوستان مردم میهن وووووو زندگی با تمام سختیهاش ارزش داره
سلام راستش رو بگم راستش به نظر من وقتی این همه مشکلات اقتصادی و سیاسی هست حتی وقتی میخوای به معشوقه ات هم عشق بورزی می بینی دایره زندگی اونقدر تنگ شده که به خاطر عشق باعث شدی معشوقه ات هم سختی بکشه و اینجاست که عذاب وجدان سراغت میاد یعنی حتی نمیشه عاشق بود چونکه به واسطه عشق یکی دیگه رو هم درگیر میکنی و از اونجائیکه غایت عشق وصاله بعد از وصال می بینی که عشق ات به دست انداز اقتصادی رسیده
من معتقدم زندگی اونقدر گند شده که خودخواهی محضه اگه بخوای یکی دیگه رو هم توی این مصیبت شریک کنی و وارد این دنیاش کنی با همین طرز فکر تابحال حتی به بچه دار شدن هم فکر نکردم
سلام در روزگار حسرت بار نوجوانی خاطرم هست که ظریفی از قول حکیمی گفته که زندگی مجموعه ای ست از دردها و ناملایمات؛ برای انتقام از او باید شادمانه زیست! اما در دوران کنونی از شکسپیر برایم یادگار ماند که : شکوه دنیوی همچون موجی است بر روی آب که هر زمان بر پهنای آن افزوده می شود و در منتها بزرگی هیچ می گردد ... حال من ماندم و این اختیار اجباری در زیستن پایدار باشی و برقرار
نداره!
سلام خاطره عزیز
دردت بجونم چی شده ؟
تا زنده ایم باید زندگی کنیم و اگه عاشق باشیم ، عاشق خونواده دوستان مردم میهن وووووو زندگی با تمام سختیهاش ارزش داره
آره...
به خودت بگو آره... ارزشش رو داره...
حتی اگه واقعا نداشته باشه...
وقتی انتخاب دیگه ای نیست...
بذار خوب برگذارش کنیم...
سلام
آره داره ...
سلام
راستش رو بگم
راستش به نظر من وقتی این همه مشکلات اقتصادی و سیاسی هست
حتی وقتی میخوای به معشوقه ات هم عشق بورزی می بینی دایره زندگی اونقدر تنگ شده که به خاطر عشق باعث شدی معشوقه ات هم سختی بکشه و اینجاست که عذاب وجدان سراغت میاد
یعنی حتی نمیشه عاشق بود چونکه به واسطه عشق یکی دیگه رو هم درگیر میکنی و از اونجائیکه غایت عشق وصاله بعد از وصال می بینی که عشق ات به دست انداز اقتصادی رسیده
من معتقدم زندگی اونقدر گند شده که
خودخواهی محضه اگه بخوای یکی دیگه رو هم توی این مصیبت شریک کنی و وارد این دنیاش کنی
با همین طرز فکر تابحال حتی به بچه دار شدن هم فکر نکردم
سوال سختیه! یاد کتاب اوزیانافالاچی افتادم وقتی به کودکی که هرگز زاده نشدش داره خرف می زنه! احتمالا داره
تولدت هم با تاخیر مبارک خانمی.
سلام
در روزگار حسرت بار نوجوانی خاطرم هست که ظریفی از قول
حکیمی گفته که زندگی مجموعه ای ست از دردها و ناملایمات؛ برای انتقام از او باید شادمانه زیست!
اما در دوران کنونی از شکسپیر برایم یادگار ماند که :
شکوه دنیوی همچون موجی است بر روی آب
که هر زمان بر پهنای آن افزوده می شود
و در منتها بزرگی هیچ می گردد
...
حال من ماندم و این اختیار اجباری در زیستن
پایدار باشی و برقرار
گذر روزگار رو از ارتباط وبلاگی بنده و شما به خوبی می شه درک کرد
آشنایی در تجرد شما
بعد از چند سال با شادباش های حقیر به مناسبت ازدواج تون
و حالا شادباش به مناسبت مادر شدن تون
نمی شه باور کرد ولی زندگی همینه