:
بچه ای که مرده بدنیا میاد نشانه اینست خدا حس طنز دارد. (عجب طنز تلخی)
در نهایت مد چیست؟ شکلی از زشت بودن که آن قدرغیر قابل تحمل است که باید هرشش ماه آنرا عوض کنیم. (با این جمله 500 درصد موافقم!!)
سخت کار کردن، پناهگاه آنهایی است که هیچ کار دیگری برای انجام دادن ندارند. (البت این نویسنده با واژه فقر آشنا نیست وگرنه می دانست گاهی سخت کار کردن برای رهایی از فقر است!)
وجدان و نامردی در اصل یک چیز هستند.
فقط آدمهای سطحی هستند که از روی ظاهر تشخیص نمیدهند. (مشکل اینه که همه تشخیص میدهد اما اشتباه!)
مردها ازدواج می کنند چون خسته اند، زنها ازدواج می کنند چون کنجکاوند، هردوی آنها،تو ذوقشان میخورد.( قابل توجه کسانی که به من گیر میدهند چرا مزدوج نمیشی!)
وقتی که یک نفر عاشق می شود،شروع می کند به گول زدن خودش و وقتی تمامش می کند،دارد بقیه را گول می زند
آدم ها اسم اشتباه های بزرگشان را می گذارند"تجربه"و بدیگران بابتش فخر می فروشند
اساس خوشبینی، وحشت محض است
زن ها عاشق نقص ما هستند، اگر به اندازه کافی از این داشته باشیم، هرچیز دیگری را هم در ما میبخشند، حتی هوش و زرنگی را. (نخیر فقط دلشون میخواد نقص هاتون رو بپذیرید)
توی این دنیا دوتا تراژدی وجود دارد، یکی نرسیدن به چیزی که میخواهیم، یکی رسیدن به آن. (من تراژدی دومی رو ترجیح میدهم)
پیرها همه چیز را باور کرده اند، میانسالها به همه چیز شک دارند، جوان ها همه چیز را میدانند
آرزوهای دور و دراز، باعث شد" دمکراسی"بوجود بیاید،اما دموکراسی یعنی چه؟ چماق کشیدن مردم روی مردم، به خاطرمردم. (این دمکراسی هم در هه جای دنیا وجود داره)