جملات کتاب زهیر ۱

هفته قبل به دلایل خیلی معمولی سرم شلوغ بود و نتوستم آپدیت کنم ...مراسم سالگرد فوت امید...امتحان...بیرون رفتن بدون برنامه...

می رسیم به جملات زیبای کتاب زهیر که فکر میکنم باید در سه پست جدا کنم تا خیلی هم طولانی نشه. راستش به نظر من این داستان در مواردی خیلی تناقض داره ...درست تر بگم حرف های شخص اول داستان یه کم متناقضه و در ضمن مخالف عملش هم هست...حداقل من اینطور حس کردم.

"در حین مبارزه کسانی را میدیدم که به نام آزادی حرف می زدند و هرچه بیشتر از این تنها حق انسان دفاع می کردند بیش تر برده ی خواست اجدادشان به نظر می رسیدند ، برده عدالت، رژیم های اجتماعی، پروژه های نمیه تمام ، عشق هایی که در ان نمی توانستند بگویند نه یا بس است، برده ی تعطیلات اخر هفته که مجبور بودند با کسانی غدا بخورند که دوست نداشتند، برده ی تجمل ، برده ی ظاهر تجمل، برده ی ظاهر ظاهر تجمل، برده زندگی ای که خودشان انتخاب نکرده بودند و اما تصمیم گرفته بودند با ان بسازند...چرا که کسی به انها القا کرده بود این به نفعشان است. "

 

"آزادی همان بی تعهدی نیست، آزادی توانایی انتخاب، و تعهد به آن انتخاب است."

 

"کافی است توجه کنید، هرگاه آماده باشید، آموزه ها هم به شما میرسد.همواره اگر به نشانه ها توجه کنید هرچه را برای گام بعد نیاز دارید، خواهید آموخت."

 

"در جنگ ، آدم به سر حد وجود خودش می رسد هر لحظه یا روز بعد ممکن است بمیرد.کسی که به این مرز میرسد طور دیگری عمل میکند."

"دوست واقعی کسی است که موقع پیشامدهای خوب کنار آدم است .کسی که کنار ما بالا و پایین می پرد و به خاطر موفقیت های ما شادی میکند.دوست کاذب کسی است که با ان قیافه ی غمگین و ان همدردی، فقط در لحظه های سختی ظاهر میشود و در واقع مشکلات ما تسلایی است برای زندگی نکبت بار خودش."

"اگر او را نبخشی تا آخر در فکر رنجی هستی که او برایت به وجود آورده و این درد هیچ وقت تمام نمی شود. نمی گویم باید از او خوشت بیاید .لازم نیست او را یک فرشته بدانی .

انرژی نفرت تو را به هیچ جایی نمی رساند اما انرژی بخشش که خودش را با عشق نشان می دهد می تواند زندگی ات را به شکل مثبتی عوض کند.

خدا همیشه تو را می بخشد تو هم ببخش"

 

"هیچ وقت چیزی را که خیلی می خواهد اما داشتنش خطرناک است ، نمی پذیرد"

 

"مردم آزادند همه چیزشان را انتخاب کنند: مدرسه، دانشگاه، خمیردندان، اتومبیل، فیلم، شوهر ، زن. اما وقتی پای عقاید دینی به میان می آید برخورد حکومت طوری است که انگار مردم شعور کافی ندارند و به راحتی می شود از آن ها سوء استفاده کرد."

"عشق خوب و بد نمی شناسد آبادی و ویرانی نمی شناسد، در عشق فقط حرکت است و بس. عشق قوانین طبیعت را تغییر می دهد."

"عشق در تضاد نیرو می یابد.عشق در رویارویی و دگردیسی دوام می یابد."

 

"عشق نیرویی وحشی است.اگر بکوشیم مهارش کنیم نابودمان می کند. اگر بخواهیم اسیرش کنیم ما را به بردگی می کشاند.اگر سعی کنیم آن را بفهمیم در سرگشتگی و حیرانی جایمان می گذارد.

این نیرو در جهان است تا به ما شادی ببخشد، تا ما را به خدا و به هم نزدیک تر کند."

 

ادامه جملات را در پست بعدی می فرستم

شاد باشید تا دنیا هم شادتر باشد