چیزی برای نوشتن به ذهنم نمی رسه!! شاید بهتر باشه در مورد سه گانه سوم پائولو کوئلیو میرسه: " شیطان و دوشیزه پریم" این کتاب هم مثل دو کتاب قبلی نکته های زیادی داره نکته های قابل تامل. البته فرقی که داره در داخل داستان چند داستان کوتاه هم گفته شده که خیلی جالب هستند.
داستان در مورد یک روستای کوچیک هست که یه غریبه واردش میشه مرد غریبه از جوان ترین فرد دهکده (دوشیزه پریم) درخواست میکند که پیشنهاد عجیب و شیطانی خودش را برای مردم بازگو کند و یک هفته برای تصمیم گیری که دوشیزه پریم فرصت میدهد غریبه اعلام میکند که اگر بعد از یک هفته از شنیدن پیشنهاد مردم دهکده فرمان" قتل نکن" را بشکنند 10 شمش طلا به مردم دهکده و یکی به دوشیزه پریم می بخشد!
حالا میرسیم به بعضی ار نکته ها و جملات زیبای داستان
" دو چیز می تواند آدمی را از تحقق بخشیدن به رویاهایش باز دارد: این که تصور کند رویاها غیرممکن هستند، یا ، با یک گردش ناگهانی چرخ فلک، درست زمانی که هیچ انتظارش را ندارد ، ببیند که تحقق آن ها ممکن شده است.در این لحظه ناگهان هراسی سر بر می اورد: هراس از راهی که آدم نمی داند به کجا می انجامد ، از زندگی ای سرشار از مبارزه های ناشناته، از احتمال ناپدید شدن ناگهانی همه چیزهایی که آدم به آن ها عادت کرده است."
" هرگاه می خواهی به چیزی برسی، چشم هات را باز نگه دار ، تمرکز کن و مطمئن باش که دقیقا می دانی چه میخواهی. هیچ کس با چشم های بسته به هدف نمی رسد."
" _از روزهای زندگی، کدام روز هرگز نمیرسد؟ _ فردا. ظاهرا خیال میکنی فردا میرسد و مدام انجام کاری که از تو خواستم به تاخیر می اندازی."
" سرگذشت یک انسان ، سرگذشت نوع بشر است.اگر رحم و شفقت وجود داشته باشد میفهمم که سرنوشت با من بی رحم بوده است اما گاهی می تواند با دیگران مهربان باشد. این ، احساس کنونی مرا تغییر نمیدهد، اما دست کم شیطان همراهم را میراند و مرا از انتظار بیرون میاورد."
" بدی هرگز خوبی نمی آورد"
فکر میکنم این روزها خیلی بداخلاق و غیر قابل تحمل شدم نمیدونم چرا برعکس همیشه این روزها خیلی زود عصبانی میشم. به نظر میرسه از نظر اخلاق دارم ناامید کننده میشم! شما پیشنهادی ندارید؟
امروز افتتاحیه کنفرانس بین المللی در دانشکده ماست کل تابستان دانشکده باز بود و درگیر کارهای کنفرانس بودند ولی من اصلا نرفتم . الان از شهرهای مختلف و کشور های مختلف به دانشکده ما امدند ولی من نمیخوام برم دانشگاه! |