لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی!

سالها وقتی همسن هات رو میدیدی و مشکلاتی که درگیرش شدند به خودت میگفتی نمیگذارم درگیر این مشکلات بشم

چون فکر میکردی ذاتا نمیتونی با مسائلی کنار بیای که ازشون مطمئن نیستی.

حالا میبینی باتمام تلاشی که همیشه در اون رابطه داشتی و فکر میکردی تو دیگه درگیرش نمیشی همه چی همون طور شده که همیشه ازش فرار میکردی!

در دلت کلی به ماجراهای پیش آمده میخندی! طنز تلخی است.

انگار خدا میخواهد باز هم بهت ثابت کند هیچ چیز نمیتونه جلوی خواست اراده و مصلحتش رو بگیره.

بعد یواشکی به خدا میگویی : خواست تو مقدم است فقط انصافا در این وضعیتی که خودم به اندازه کافی استرس دارم اجازه نده استرس اضافی بهم وارد کنند . سعی میکنم مثل همیشه بگویم در این هم مصلحتی است.

پاورقی بی ربط: خوبم. پسر کوچولوم هم خوب است و به نظر هر روز رشد میکند چیزی به تابستان نمانده اما آنقدر بودنش خوب است که دلم میخواهد بهار طولانی تر از همیشه باشد! بهش میگویم تا انجا باشی از خطر ها در امانی گرچه اینجا دنیای قشنگی است اما هیچ جا آرامش دنیای تو را ندارد.