یک روز شاد کنار مردمم!

21خرداد 88 ساعت 10 شب

بالاخره به اصرار رضا قبول کردم بعد از چند روز که اطراف خونه پدری شلوغ بود پیاده برویم ببینیم چه خبره!

میدان و خیابان نزدیک خانه پدری کنار دو دانشگاه مهم یزد است دانشگاه یزد و دانشگاه آزاد یزد و کلا از 15 سال قبل که اینجا بودیم شاهد وقایع خیلی زیادی بوده چه سیاسی و چه دانشگاهی.

وقتی رسیدیم سرکوچه کنار بلوار با صحنه ای مواجه شدم که به عمرم ندیده بودم

بی اختیار یه کم بلند گفتم: انقلاب شده؟!

یه آقای مسنی که نزدیک ما ایستاده بود خندید

با تعجب گفتم: ما که ندیدیم ولی زمان انقلاب هم این شکلی شده بود؟!

با سر حرفم رو تایید کرد.

اون شب تا آخر شب بین مردم بودیم و شاهد شادی مردم! یکی از بهترین شبهایی بود که کنار مردم شهرم تجربه کردم

که فکر نمیکنم لازم باشه توضیح بدهم چی شد در خیلی از شهرها شاهدش بودید

شب ۲۲ خرداد تقریبا با خیال راحت خوابیدیم بدون اینکه تا نصف شب جلو تلویزیون بیدار بمانیم! گرچه بعضی امار در سایت ها شک برانگیز بود ولی مگه میشد جمعیتی که شاهدش بودیم رو تکذیب کرد؟

اون شب خیلی تاسف خوردم که چرا شبهای قبلش در شور مردم شرکت نکردم اما درست شب بعدش پشیمون شدم که چرا رفتم و دیدم.شاید اگر در بین مردم نرفته بودم هفته بعد اینقدر حالم بد نمیشد!

حالا نمیخوام اون شب رو فراموش کنم چون بعدش دیگه مردمم رو شاد ندیدم! بعدش مدام خبرهای بد بود که میرسید!

و تمام نمیشود نمیدانم چرا!

 

حالا سالگرد انقلاب ۳۱ سال قبل است 

زمان دبستانم این روزا رو دوست داشتیم چون کل بهمن سرگرم سرود و جشن و تزئین کلاسمان بودیم کلی بهمان خوش میگذشت که تقریبا هر روز به خاطر زمان صف صبحگاهی طولانی دیرتر کلاس شروع میشد...چه کار داشتیم چی شده! اصلا واقعا چی درک میکردیم!؟ 

اما واقعا این بود چیزی که مردم 31 سال قبل به خاطرش انقلاب کردند و خیلی شهید شدند؟ 

یا این چیزی بود که خیلی از جوونها به خاطرش به جنگ رفتند و شهید شدند؟ 

میدونید واقعیت اینه که:غصه ات میگیره وقتی میدونی و میبینی! 

 

پاورقی: صد رحمت به اینترنت سال۸۰ وبلاگ ها باز نمیشوند جیمیل که هیچ انگار فوت شده!! چه خبره؟ انقلاب شده؟!! انهم ۳۱ سال قبل!