تولد خوش یمن

اون زمان که مجرد بودیم همیشه یه شوخی بین بچه ها متداول بود!


"خاله شدم, عمه شدم, کی بشه  زن دایی بشم!"

یادش بخیر!


گرچه چند بچه خیلی خیلی دوست داشتنی هستند که من رو خاله صدا می زنند اما در واقع هیچ وقت خاله و عمه نشده و نخواهم شد!

اما خوب هیچ موقع فکر نمیکردم اینقدر زن دایی شدن خوشحالم کنه.

گرچه برای به دنیا امدنش انتظار کشیده بودم


هنوز یک ساعت از تولدش نگذشته بود که تونستم بروم اتاق نوزادان و ببینمش. پرستاره مونده بود من چه نسبتی با بچه دارم که اینقدر احساساتی شدم!(شایدم پیش خودش فکر کرده تا حالا بچه ندیدم اونهم من که همیشه اطرافم پر از بچه بوده)


بگذریم!

ولی فعلا که این صبا کوچولو با اینکه 4 روز بیشتر از تولدش نگذشته برای من و داییش خیلی خوش یمن بوده.

خدایا همه بچه ها رو سلامت نگه دار