انتخابات ۸۸!

نمیدونم چرا مطلقا در حال و هوای انتخابات نیستم

برعکس همه

برعکس همه وبلاگ نویسها

وبلاگ ها شدند ستاد انتخاباتی!

خسته ام از وبلاگ خوانی

خسته ام از اینکه همه جا فقط حرف انتخاباته

بعد از انتخابات هم خدا به خیر گرداند

4 سال قبل هم در حال و هوای انتخابات نبودم و بیشتر به فکر امتحانات بودم

تنها 8 سال قبل کمی شور و حال بود! چه قبل انتخابات چه بعدش

زمان چه زود میگذرد

یادم میاد 12 سال قبل اول دبیرستان بودیم و بعضی از بچه ها میتونستند رای بدهند و من نه!

اینکه نمیتونستم رای بدم برام مهم نبود

تنها بعد از اعلام نتایج خوشمان می آمد که شاگرد خواهر رئیس جمهور بودیم و الحق که عربی رو فقط همون سال از ایشون یاد گرفتیم

 

تنها میگم کاش یاد میگرفتیم وقتی عقاید دیگران رو قبول نداریم بهشون توهین نکنیم کاش یاد میگرفتیم به عقاید دیگران احترام بگذاریم.

اینکه حرف جدیدی نیست!

پس میگویم خدایا هرچی خیر است به وجود بیار حتی اگر به ظاهر خیر نباشد!