غصه ات میگیره وقتی میدونی و میبینی!!

گاهی به این نتیجه می رسم که وقتی باز کردن چشم به روی واقعیت ها دردی رو دوا نمیکنه...شاید بهتر باشه چشم روبه روی واقعیت ها بست!

اما گاهی دیگه خیلی به آدم فشار میاد

اینجور وقت ها یاد نوشته ای از دکتر شریعتی می افتم که 2 سال قبل, بعد از این پست خودم در وبلاگ بهار نو خواندم

"دکتر شریعتی می گوید:به من بگو  نگو ، نمی گویم ،
اما نگو نفهم ، که من نمی توانم نفهمم،
من می فهمم ."

الان دقیقا به یاد دارم دلیل نوشتن اون پست چی بود.

دلم میخواهد نگویم! اما گاهی احساس خفگی میکنم!!!

پاورقی:هرگونه برداشت فکری از این پست آزاد است اما احتمال کمی دارد دلیل نوشتن من باشد!

پاورقی2: با همه اینها نمیخوام یادم برود که به جز آمدن عید دلیلهای خوبی برای شادی دارم!!که دلیلهای کوچکی نیستند شاید حتی یک نشانه باشند!