تهران نامه !

مسافرت رفتن در هرصورت حسن زیادی داره چون اگه بهت خوش بگذره که هیچ اگر هم فرض محال خوش نگذره وقتی به خونه برمیگردی قدر خونه رو بیشتر میدونی!

یک هفته تهران بودیم هفته خیلی شلوغ و خیلی خوبی بود جای همگی خالی خیلی خوش گذشت( مثل همیشه) اما با همه این احوال هیچ جا خونه نمیشه . و اینکه باز هم من وقت کم آوردم!

با اینکه با ماشین خودمون رفتیم تا تهران اما چون بابا توی تهران رانندگی نمیکنند ماشین بیشتر توی پارکینگ خونه عموم بود و بیشتر با مترو بیرون میرفتیم(البته به جز مواقعی که با عموم بیرون میرفتیم)...خدایی ، مترو بزرگترین نعمت برای تهران هست...گرچه من این مدت حتی یک بار هم نتونستم صندلی های مترو رو امتحان کنم!

اما این مدت با یه چیز خیلی جالب که به هیچ عنوان در شهر خودمون باهاش مواجه نشدم هم برخورد کردم... بعد اینکه با این چیز جالب و خیلی بزرگ برخورد کردم تازه متوجه تبلیغات خیلی زیاد علیه اون شدم..." تحت پیگرد : مرده یا زنده!" ستاد مبارزه باهاش هم به اندازه ستاد مبازره با مواد مخدر زیاد بود...وجدانی امکان نداشت من توی شهر خودمون موش به این بزرگی ببینم که توی جوب یکی از خیابانهای تهران دیدم...من که میگم هرچی امکانات هست متعلق به شهر تهران شده!

میدونم الان همه تهرانی های عزیز متعجب شدند که چطور در این روزهایی که به قول همه گرمترین روزهای تهران بوده بهم خوش گذشته باید عرض کنم که تهران به نسبت خیلی گرم بود ولی گرماش در مقابل گرمای شهر ما خیلی هم قابل تحمل بود.

یکی از بهترین روزهایی که در تهران گذروندم عصری بود که جلوی دانشگاه تهران قرار ملاقات داشتم با دوست جونی که تا حالا ندیده بودمش...اهان! میدونم الان همتون فکرهای ناجور به سرتون زد قرار ملاقات من با شیرین جون یکی از اولین دوستان وبلاگی و خیلی خوبم بود . جای همگی خالی!

و اینکه همین دوست جون خوبم میگفت اکثر مواقع نمیتونه وارد وبلاگم بشه! احتمالا چون وبلاگ من خیلی خیلی مهم و مشهوره بلاگ اسکای رو فیلتر میکنند! به همین دلیل تصمیم گرفتم با وجود اینکه از اینجا راضیم وبلاگم رو عوض کنم...اما عمرا به پرشین بلاگ برگردم! مخصوصا اون سیستم نظر دهی که حسابی اعصاب خوردکنه!

از افراد خیر و نیکوکار درخواست میکنم اینجانب را در تهیه قالب برای وبلاگ جدیدم یاری کنند تا هرچه زودتر وبلاگم رو عوض کنم. لطفا برای کمک با اینجانب تماس بگیرید یا در نظرات بنویسید.