لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی!

سالها وقتی همسن هات رو میدیدی و مشکلاتی که درگیرش شدند به خودت میگفتی نمیگذارم درگیر این مشکلات بشم

چون فکر میکردی ذاتا نمیتونی با مسائلی کنار بیای که ازشون مطمئن نیستی.

حالا میبینی باتمام تلاشی که همیشه در اون رابطه داشتی و فکر میکردی تو دیگه درگیرش نمیشی همه چی همون طور شده که همیشه ازش فرار میکردی!

در دلت کلی به ماجراهای پیش آمده میخندی! طنز تلخی است.

انگار خدا میخواهد باز هم بهت ثابت کند هیچ چیز نمیتونه جلوی خواست اراده و مصلحتش رو بگیره.

بعد یواشکی به خدا میگویی : خواست تو مقدم است فقط انصافا در این وضعیتی که خودم به اندازه کافی استرس دارم اجازه نده استرس اضافی بهم وارد کنند . سعی میکنم مثل همیشه بگویم در این هم مصلحتی است.

پاورقی بی ربط: خوبم. پسر کوچولوم هم خوب است و به نظر هر روز رشد میکند چیزی به تابستان نمانده اما آنقدر بودنش خوب است که دلم میخواهد بهار طولانی تر از همیشه باشد! بهش میگویم تا انجا باشی از خطر ها در امانی گرچه اینجا دنیای قشنگی است اما هیچ جا آرامش دنیای تو را ندارد.

نظرات 14 + ارسال نظر
مینا دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 11:54 ق.ظ http://minasebt.blogfa.com

سلام خاطره عزیز
خوشحالم که خودت و پسر نازت خوبین
هر چی خدا بخواد همون میشه

admin دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 12:19 ب.ظ http://admin-user.blogfa.com

ما هم دعا میکنیم که بهار طولانی تر بشه
اخه تجربه نشون داده که وقتی نی نی کوچولو بیاد
وبلاگ نویسی عملا تعطیل میشه

مرضی دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 12:24 ب.ظ http://worldblue.persianblog.ir

آخی نازی ی ی
ایشالله به سلامتی فارغ بشید

خاطره دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 06:17 ب.ظ

عزیز دلم همونطور که خودت هم میدونی استرس اصلا برات خوب نیست... این دوران متاسفانه تبعاتی داره که اجتناب ناپذیره...
میتونی درستش کنی...
به خدا توکل کن و کنار نکش... چون باید تلاش و خواست خودت هم باشه...
خوشحالم که هردو خوبید...
یه عالمه بوس... برای جفتتون...

سامان دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 07:24 ب.ظ http://www.ttgol.blogfa.com

حس جالبی مادر شدن..یه چیز عجیبی باید توش باشه..ایشالله قدمش خیره

پروین سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1389 ساعت 12:19 ق.ظ http://p23d.blogfa.com/

انشاالله همه چیز حله عزیزم..راستی اسم نی نی تو انتخاب نکردی؟بوووووس

سارا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1389 ساعت 01:35 ب.ظ http://daily61.blogfa.com/

کاملا درک می کنم چی می گی . من هم اخیرا خیلی درگیرش می شم!
چه حس قشنگی باید باشه مادر شدن! این حرفت که : بهش میگویم تا انجا باشی از.....منو کلی یاد کتاب نوزادی که هرگز زاده نشد اوریانافلاچی می اندازه.

خاطره سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1389 ساعت 04:17 ب.ظ

کجا برات خصوصی بذارم ؟!!!
:(
آدرس اونجا رو یادم رفته...
:(

ساکت پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1389 ساعت 10:39 ب.ظ http://royal-mind.blogfa.com

او جدی نیست جدی نگیرش که نیست!
اگر توانستی اثبات کن

به من سر بزنید خوشحال می شم

رز آبی پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1389 ساعت 11:18 ب.ظ

سلام

آره واقعا ...

الهی من قربونش بشم *: جدا خوش به سعادتش که آرامش داره ...

رضا شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 09:53 ب.ظ http://www.dehkadekhaterat.blogfa.com

درست میگی
یه روزداشتم به دوستم از مضرات عشق و اینکه آدم نباید عاشق بشه میگفتم همونجا تو یه نگاه دلم لرزید . فکرکنم خدا پس گردنی بزرگی بهم زد.
اینم یه خاطره ی دیگه برا زندگی کردن. امیدوارم همیشه سالم باشید.
(هیچ وقت عضو کلوپی نمیشم که آدمهایی مثل منو بپذیرن)

چرکنویس پنج‌شنبه 16 اردیبهشت 1389 ساعت 12:58 ق.ظ http://cherknevis112.blogsky.com/

خوش به حالش. الان در چه آرامشی قرار داره!
اما هزار نفر این بیرون مشتاق دیدنش هستن
(;

رسول تجلی زاده پنج‌شنبه 16 اردیبهشت 1389 ساعت 09:09 ق.ظ http://shariatti.blogsky.com

سلام
پس از چندی حرفهای ناتمام به روز شد.
شریعتی را از دید بزرگان می نگریم !!
چشم انتظار قدوم سبزتان هستیم...
موفق و بهروز باشید.

دامون یکشنبه 19 اردیبهشت 1389 ساعت 10:12 ق.ظ http://www.damun.blogsky.com

همه چی رو هم نندازیم گردن خدا!
ای کاش آدمها خودشون میتونستند مسئولیت همه کارها و افکارشون رو به عهده بگیرن...
خوشحالم که خوبید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد