به بودنتان عادت کردم

همیشه فکر میکردم دیدن یه عزیز بعد از 14 سال چه حسی داره!

شما چی فکر میکنید؟

دلم میخواد برگردم به سال 66....آخر های جنگ

که به خاطر بمباران های پی در پی تهران آمده بودین خونه ما...

من هنوز مدرسه نمی رفتم

یادته بهم سرمشق میدادی ....

یادته هرروز ظهر بالای پنجره منتظر بودم تا از مدرسه برگردین؟

و من که جنگ نمیدونستم چیه! فقط خوشحال بودم که خونه ما هستین

مگه من 2 تا دختر عمو بیشتر دارم که سالها نبینمشون

چرا نمیبینمشون؟ چون ایران نیستند.

صداتون من رو میبره به گذشته، خونه بابابزرگ که همه جمع میشدیم

دلم اون روزای خوب گذشته رو میخواد...

افسوس که به بودنتون زودتر از نبودنتون عادت میکنیم.

 

از یه طرف دختر عمو هام از یه طرف داییم! سخته خیلی سخته

نظرات 16 + ارسال نظر
خانم کپی پنج‌شنبه 6 دی 1386 ساعت 04:12 ب.ظ http://bashool.blogfa.com/

نمی دونم چی بگم ...

...

شهلا پنج‌شنبه 6 دی 1386 ساعت 05:22 ب.ظ http://21mehr.com


خاطره جونم درود بر تو

حالا اینهایی که میگی فامیلت هستند

ولی من دوستانم را پس از گذشت 17-18 سال در آمریکا"دوست پسرم" و در هلند "دوست دختر زمان مدرسه و دبیرستانم"هلند پیداشون کردم. که ای کاشک این کار را نمیکردم!!!

اما ای کاشک که در خاطراتم مانند همیشه میموندم و با یافتنشون خرابش نمیکردم این حال بد، یا به یاد آوردن خاطرات شیرین را...
آدم ها خیلی عوض میشن و گذشت زمان خیلی در تغییر آدم تاثیر میگذارد.
امیدوارم دایی و عموهای نازنینت و خانواده شون همیشه تندرست و پایدار زنده باشند.
بدرود.

رز آبی پنج‌شنبه 6 دی 1386 ساعت 06:06 ب.ظ

سلام
خوبی ؟
دیدار و جدایی همیشه یه قصه تکراریه ...
ولی با وجود تکراری بودنش همیشه طناب میندازه دور گردن آدم به قصد کشت ...
لحظه دیدار بعد از یه عالمه دوری برا من بغض داشته ...
جدایی هم یه مدل دیگه ...
خوش بگذره *:

مهرداد جمعه 7 دی 1386 ساعت 12:10 ق.ظ http://mehrdad.rajabi.ir

چشمت روشن

شاهو جمعه 7 دی 1386 ساعت 11:24 ق.ظ http://bisedafaryadamkon.blogfa.com

سلام....

وبلاگ زیبایی داشتی...

به گذشته فکر نکن چون هر لحظه ش....

دوستدارت...

شاهو...

نارسیس جمعه 7 دی 1386 ساعت 01:50 ب.ظ http://pacific.blogsky.com

حس بی نهایت قشنگیه..
وقتی بعد از سالهی دوری به جایی برگردی که از اونجا اومدی...

ماکان جمعه 7 دی 1386 ساعت 03:28 ب.ظ http://datumfreedom.wordpress.com/

چشمتان روشن

رز آبی جمعه 7 دی 1386 ساعت 10:40 ب.ظ

سلام
من اون کتابو نمیشناسم !! :-؟؟

مریم جمعه 7 دی 1386 ساعت 11:08 ب.ظ http://maryami.blogsky.com

سلام عزیز من
عید سعید غدیر مبارک
چه حس غم انگیزناکی داشت!!!
دوری سخته
واژه ی دیگه ای پیدا نکردم!!

هستی یکشنبه 9 دی 1386 ساعت 06:38 ق.ظ http://haastii.blogfa.com

عجب!!
سالهای جنگ..
خوب یادته خاطره.....

امیدوارم همیشه دور و بر هم باشید گلم..
شاد زی عزیزم......

مرضی یکشنبه 9 دی 1386 ساعت 01:23 ب.ظ http://worldblue.persianblog.ir

من هم با دخترعموهام خیلی خاطره داریم از بچگیمون
اما بزرگی آدمها رو از هم دور می کنه
حالا برای شما که بهانه ای هست
برای ما همچین بهانه ای هم نیست!

Ali311 چهارشنبه 12 دی 1386 ساعت 07:24 ب.ظ http://WWW.Ali311.Blogfa.com

به نام او ...

با سلام خدمت شما

وب بسیاری جالب و زیبایی دارید...
اگر وقت داشتید به من هم
سری بزنید خوشحال میشم ...
امیدوارم همیشه موفق باشید ...
در ضمن اگر آپ کردید حتماً حتماً خبرم کنید
اگر هم با تبادل لینک موافق بودین به من اطلاع بدین ..
بازم ممنونم
Ali311

WWW.Ali311.Blogfa.com

یاسر جمعه 21 دی 1386 ساعت 03:05 ب.ظ

یاسر سلام عکسات قشنگ بود میتونیم جمعه 21 دی 1386 ساعت 03:07 ب.ظ

یاسر جمعه 21 دی 1386 ساعت 03:08 ب.ظ

یاسر جمعه 21 دی 1386 ساعت 03:12 ب.ظ

سلام : عکسات عالیه منم عکسای زیادی دارم میتونم بهت بدم

درود بر تو
میتونیم تو دهبالا هم دیگه رو ببینیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد