مغزم از شدت تجربه های جدید همه چی رو قاطی میکنه!!
مکانهای جدید رو که دیگه نگو
البته آشنا شدن با آدمهای جدید رو دوست دارم
هنوز داخل دانشکده مون گم میشم!!
هنوز نرفتم به جاهای دیگه دانشگاه سربزنم
هنوز به رفت و آمد عادت نکردم و وقتی میرسم یزد روز اول اگه خواب نباشم کارایی درس خواندن رو هم ندارم
فکر کنم همه اینها به خاطر آه و نفرین و دوستان دوره کارشناسی سرم آمده که همیشه میگفتن "خوش به حالت تو که راهت خیلی نزدیکه"
(دانشکده ما اون زمان آنقدر نزدیک بود که احتیاج به تاکسی و اتوبوس نداشتم اگه نمیخواستم با سرویس دانشگاه بروم، پیاده بیشتر از 35 دقیقه راه نبود البته ترم های اول که کلاسهای عمومی در علوم انسانی تشکیل میشد برای رسیدن به سر کلاس کمتر از 10 دقیقه پیاده میرفتم!!!)
از اینهمه تنوع خوشم میاد
پی نوشت بازم بی ربط: شنیده بودم فیلتر اورکات برداشته شده اما ندیده بود تا اینکه امروز دیدم کلی ذوق کردم!
پی نوشت باربط: اگه از حرفهام سر در نیاوردید به پست های قبلی سربزنید
منو نمی گی که فاصله اتاقم تا کلاسم ۲۵ ثانیه هستش !!!
البته اگه به صورت معمولی راه برم ، اگه بدوم این فاصله تا ۸ ثانیه هم کاهش می یابد ...
سلام خوشحالم که با وبلاگتون آشنا شدم . می بینم که شما هم مثل من قدیمی هستین . ممنون می شم که به من سر بزنید . با تشکر لولوی مهربون
گاهی مغز آدم از یکنواختی اوضاع هم به وضع در می آد.
نه کسی نفرینت نکرده.
حتما صلاحی در کار هست
و اون خودشه که می دونه
پس راضی با به رضایش
پیروز باشی
خیلی خوبه که خوشحالی . امیدوارم این حس تا اخر درتو بمونه .
موفق باشی
حالا هی دل مارو آب کن
سلام خاطره جونم
منو یادته؟
دختر چهار فصل
خوشحالم که هنوز می نویسی و به همون سبک قبل
من اینجام :
اگر مایلید وبلاگ شما مورد بررسی قرار گیرد
یا علاقمندید تا در بحث های ما شرکت کنید:
http://naghdeweblog.blogsky.com/
منتظر شما هستیم.
خوب اینم یه حرفیه دیگه!!!!
در مورد اورکات باید بگم اون وقت که من توش بودم هم برام مشکلی پیش نمیومد....
حالا که یکی دو سالی است ازش کللن اومدم بیرون.
خوشحالم که خوشحالی!!
تجربه چیزای جدید حتی اگه سخت هم باشن همیشه یه نوع شادی عجیب با خودشون دارن
راجع به نظرت
اینم یه کابوسه. ا.نم از نوع بدش. از دست دادن همچین کسی رو هم نمیشه به هیچ کسی گفت و سبک شد. خود دوست داشتنش به اندازه کافی گیج کننده است چه برسه به از دست دادنش!!!
راجع به پست قبلیم که گفتی چیزی سردر نیاوردی باید بگم که یه جسارت بزرگ کردم رفتم نشستم جای استادامون!!! یعنی دقیقا ۱۸۰درجه موقعیتم تو کلاس فرق کرده اما بین خودمون باشه جای قبلیمو ترجیح میدادم!!! خیلی راحت تر و بی دردسرتر بود!!!
سلام با دست دوستی و این که دعوتت کنم به خونه من و سید سری بزنی خانوم گل منتظرت هستم راستی لینکت هم میکنم و اگه دوست داری به این دوستی پاسخ بده قربونت و التماس دعا
بزمی که خدا به عشق بند ه هاش برپا کرد، درحال تموم شدنه.
خوش به حال کسانیکه وقتی میرن مهمونی ، وقتی مهمونی تموم میشه
وهمه دارن میرن خونه هاشون ...
صاحبخونه بهشون میگه شما بمونید ...
شما نمی خواد برید ...
شما که از خودمونید ...
سلام
خانوم خانوما
میبینم خیلی مشغول شدی . ازاینکه تونستی ادامه تحصیل بدی خیلی خوشحالم. امیدوارم همیشه مثل حالات پرتلاش و کوشا باشی همراه با سلامتی و شادکامی
ضمناً پیشاپیش عید سعید فطر رو بهتون تبریک می گم.
التماس دعا
وای نگو خاطره جون یعنی نفرینشون می گیره منم دانشگام بهم نزدیک و همیشه همکلاسیهام به خاطره این لعن و نفرینم می کنن .نکنه نفرینشون بگیره من طاقت غربت ندارم )):
دعا کن من سال دیگه همچین پستی بنویسم
کنکور دارم
سلام ..
خوبی ...
آره من ساکن تهران هستم ..
از اینکه بهمون سر زدی ممنون ..
حالا بی معرفت نباش بهم زنگ بزن تا تهران ببینمت ..
البته این هفته مشهدم ..
:ی
سلاممممممم
مثل من غریبی ابجی، امان از دست این دوستان
منم تو دوره کارشناسی دانشکده برام نزدیک بود ۵ دقیه راه حالا شده ۲۰ دقیقه
خوشحال میشم به ما هم سری زنی
موفق باشی
سلام خاطره جون
تبریک میگم خانم قبولیتو
میتونم بفهمم برات چقدر سخته رفت و آمد
من که از کرج میرم تهران و برمیگردم جونم در میاد چه برسه به تو که میری یزد
راستی عزیزم عید سعید فطر هم پیشاپیش تبریک میگم نماز روزه هات قبول
از فراق رمضان ...
جانها به لب می شد اگر ...
در پس این بزم ..
فطری نبود .
عید سعید فطر بر شما مبارک
کم کم عادت میکنی و به یک چشم به هم زدن این دوران هم تمام میشه و خاطره هاس که میمونه !
عید فطر رو تبریک میگم
سپاس نازنینم برای شادباشهای زیبایت...
بــــــــــــوس
مــــــــــــــــــاچ
سلام خوشحال میشم سریع بیایتو مسابقه من که جایزه ام داره شرکت کنی البت تا 3 شنبه بیشتر وقت نداری پس بدو عزیزم
سلام عزیزم مرسی که سر زدی
عیدتم مبارک باشه
موفق باشی
مهشید
بنظر دوستان اگر با همچین کامنتی روبرو بشید :
اگر میخوای شورتت رو پرچم نکنم . یه سر بمن بزن . چند پست ماقبل آخر رو بخون . نظرت رو بده . شورتت رو بردار برو
چه احساسی بهتون دست میده .
کنجکاو میشید . برید بخونید . یا اینکه جلو خودتون رو میگیرید . کامنتو دیلیت میکنید . و اصلا بهش فکر نمیکنید ؟ قیافتون عصبانی میشه ؟ پوزخند میزنید . میگید یارو دیونه است ؟
امتحان میکنیم :
اگر میخوای شورتت رو پرچم نکنم . یه سر بمن بزن . پست ماقبل آخر رو بخون . نظرت رو بده . شورتت رو بردار برو
راستش تجربه دانشجو بودن رو ندارم و نمیدونم دانشگاه رفتن چه حسی داره.تو ارکات چی میکنی ;)
عیدت مبارک.راستی من هر چی پینگ کردم لینکم بالا نمیاد.نمیدونم چرا!؟؟
اورکات ما که بسته بود همچنان....
تنوع هم برای بعضی زندگی ها لازمه...
کم کم به شرایط جدید عادت می کنی!
اندر احوالات آناهیتا:
یکی بود یکی نبود...
سلام خاطره جون
چطوری ؟ دانشگاه جدید چطوره؟
راه دورم یه حسن هایی داره بهرحال آدم چیزهایی رو یاد می گیره که بعضی وقتا یا قدرشو ندونسته یا باید اونجوری یاد بگیره
آرزوی موفقیت دارم برات
توام برام دعا کن میخوام یه راه تازه شروع کنم
سخت نیازمند نظم توی کارام هستم
سلام خوبی دوست قدیمی
خوش به حالت من با ماشین ۱ ساعت طول می کشید برسم دانشگاه چه برسه پیاده فکر کنم ۲۴ ساعتی میشد.
سلام جالب بود و زیبا
به من سر میزنی آیا؟