یه زمانی به اینترنت معتاد شده بودم!
حالا اصلا یادم میره اینترنتی هم وجود داره
شاید اگر وبلاگم نبود همین چند روز یکبار هم طرف کامپیوتر نمی آمدم
صبح ها که اصلا خونه نیستم شب هم خواب از همه چی شیرین تره
کتابخانه جنوب شرق( امام علی ) ... 8 ساله تاسیس شده و من 6 ساله اونجا عضوم فکر کنم از خیلی از کارمند هاش هم قدیمی تر باشم
در این 6 سال همیشه فکر میکردم بزرگترین حسنش اینه که مخزنش بازه و عیبش اینه که کامپیوتری نیست
حالا درست برعکس شده جدیدا کامپیوتری شده اما دیگه مخزنش باز نیست این یعنی حتما باید بدونی چه کتابی می خوای با اسم دقیق!
اصلا خوب نیست معمولا حتی اگر بدونم دنبال چه کتابی هستم اسم دقیقش رو نمیدونم. گرچه فعلا مجبورم باهاش بسازم.
و حرفی که چند روزه در ذهنم چرخ می خوره
" خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود"
سلام
آره منم دقیقا اینجوری شده ام (:
این جمله آخرت واقعا خیلی خیلی جالب بود ... اگه میشد چی میـــــــــــــــــــشد !!
سلام.
خسته نباشید.یه مدتی می شد که نتونستم بیام بخشید. وبلاگم رو بعداز یه مدت آپ کردم.منتظر نظرات شما هستم.
به امید دیدار
سلام به دوست عزیز
مرسی که به من لطف داشتید و به من سر زدید
به امید دیدار مجدد
پیروز و جاودان باشید
سلام
چرا داری بی خیال اینترنت میشی
هنوز اولشه
:ی
سلام.
من خویم..........
زندگی با همه خوب و بدش در گذر است.........
منم موافقم کاش می شد و دانه های دل مردم دیده
میشد.....
اگه منظورت وبلاگت که عکس میزاری است باشه....
چشم.
تو جوون بخواه!
اون استاد ذهن و قلب من است!
خدا...
سلام خاطره
موفق باشی تو کتابخونه
" شرک: ابزاری علیه مردم "
سلام
وبلاگ حرفهای ناتمام به روز شد.
به امید اینکه نوشته های دکتر شریعتی راهگشای همه ما باشد.
موفق باشید....
پس لینک من کــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو؟
چرا دیلیتم کردی؟
:(
می پرد در چشمم آب انار
مادر م می خندد
رعنا هم
..............
کتاب همیشه بهترین پناه بی پناهی های من بوده است
اگر نبود من شاید زود تر از اینها نبودم
یا علی
کاش که پیدا بود....
آره دیدم ؛ شرمنده!
من اناری دانه دانه میکنم کاش مردم هم دانه های دلشان پیدا بود.
مرســــــــــــی خاطره جون
سلام
خوبی ... ؟؟؟؟ خوشی سرحالی ؟؟؟؟
منو میشناسی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اسممو که خوندی حتمآ . به حر حال . قصدم ازاومدن
به اینجا . من خوب دارم به تمام دوستام که از اول با هاشون دوست بلاگی بودم سر
میزنم . از اول شروع کردم تا رسیدم به شما . یادم که راستشو بخوای نمیاد بعضیها
رو . و لی خوب دارم نظراشونو میخونم از نو . هر چن تا حالا بیشتریا رفتن . خوبشاید
که خودمم رفتم . واسه همین گفتیم به همه بروبکس سر بزنیم . به هر حال . کاری
باری ماریییییییی؟ .خوشحال شدم از اینکه پیشه یکی از دوستای قدیمم اومدم . هر
چن فکر نکنم شما منو یادت بیاد . منم که دیگه همون بردیا نیستم . تموم شد حرفام
بای تا های ( یا همون خداحافظ همین حالا) .
می پرد در چشمم آب انار ;) ...... شاد باشی
باسلام ... در وبلاگ برگ سبز چند تا اثر بنام کویر هست ،اگر قابل باشد و بازدید کنید ،خوشحال میشوم .
گفتم به دشت خاطره زیبا ببینمت ----- زیبا تر از بهار دلارا ببینمت-----بهتر زیاس و نسترن و تاج و اطلسی----- نیکو تر از بنفشه و مینا ببینمت
موفق باشی ...
سلام
نماز روزه هات قبول باشه
می دونی خوب درکت میکنم که چه جوری این تیکه شعر تو ذهنت چرخ میخوره . آخه من خودم هم همینوری گاهی وقتا یه شعر یا یه جمله ای چند روز تو ذهنم وول وول میخوره اینقده که دیگه خسته میشم تکرارش کنم. اینا اثرات روحیات درونی آدمه.
یکدلی و یکرنگی آدما اگه باشه خیلی قشنگه . اونوقته روحشون پاک و زلال میشه و دانه های دلشون نمایان.
یا حق
سلام . خوبین ؟
آپم و منتظر حضورتون و یه نظر دقیق و خوب و حساب شده به این پستم .
یا حق
اولا اینترنت . ترک اعتیاد به اینترنت سخته می بینم که تونستی ترک کنی.
دوما خواب . من همیشه به دلیل موقعیت شغلی که توی روزنامه دارم با کمبود خواب مواجه ام .
سوما جنوب شرق . تقریبا ۳ سالی هست کتابخانه جنوب شرق نرفتم . یادش بخیر دوران پشت کنکوری.
و اما « خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود »
چرا؟
شاد باشید.